جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

جوانه 9

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

در كوچه هاي بي بن بست سرگردانم

و دلم بهانه كوچه اي را مي گيرد

كه دو بن بست داشته باشد

از دو سوي و راه گريزيش

نه

_

با چراغي كه نه روشن

به جستجوي نور مي روم

94 / مرثيه جويبار

در راهي نه كوتاه

بلكه باريك و تاريك

در من عقده ايست

عقده شتافتن

و نيافتن

و دوباره شتافتن

اين عقده را در من توان فرونشستن نيست

چون كوه

كوهي كه از دل سياهي

به عزم رزم با شعله ي رنجور فانوسم

مي رويد

_

غزلهاي ناتمام را تمام كرده ام

بر پايه اين تمام شده ها

سنگ بناي غزلهاي ناتمام آينده را مي نهم

با وسواسي عجولانه به جنگ سپيدي كاغذ رفته ام

و از شكست خود مرعوبم

نكند نكته اي نگفته بماند

كه مي ماند

_

من به كوچه ها معتادم

و خيابان ها

و رفت و آمد آدمها

و گيجي نگاه منجمدشان

كوچه گردي شبانه را نمي تواند ” من خالي ”

پر كند

_

من به قناري ها معتادم

با پرهاي نرمشان

و آواز گرمشان

اما آواز رها شده از قفس قناري ها

مرا از زندان شكنجه

نمي رهاند

_

من به شب معتادم

و روز

و چراغهاي نفت سوز

و شكايت از نبود چراغ نفتي در خانه

تا در رؤياي كيف آلود فضاي نفتي دود و دمه

خفه شوم

_

من گل بي بهار خويشم

كه با هيچ سرودي شكوفا نمي شود

نه به بهار و

نه به تابستان

ارديبهشت 50

2 Comments

  1. سلام.وبسایت خیلی خوب و جامعی
    دارید.ممنون
    ما در زمینه درب های ضد سرقت و ضد حریق فعالیت
    می کنیم.خوشحال میشوم از وبسایت ما دیدن کنید

    • بسیار خوب به سایت شما سر می زنم

پاسخ به جواد شریفیان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *