سايه اي هست
سايه اي هست كه با من مي آيد سايه اي هست كه اين كوره ره خاكي را روز و شب با من مي پيمايد مي گريزم مي آيد مي پايد _ فصل تابستان سايه اي هست كه در لاي هواي گرم از مچاله شدنم مانع مي گردد در زمستان سايه اي هست كه از رويش من مي كاهد او ، چه مي خواهد _ مرغ شومي ، يا خجسته مرغي ديرگاهيست كه مي دانم بال بگشوده بالاي سرم ليك من بيم دارم كه به بالا نگرم بيم دارم كه به بالا نگرم ، اما خوب آگاهم عاقبت سايه اي هست كه من را خواهد پوشاند شهريور...
مطلب کامل