جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

دريچه

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

ميان انسان و مرگ دريچه اي فاصله است و دستهاي لرزان كه معيار پهناي اين دريچه اند آنسوي دريچه نه پرتگاهي كه فرازگاهي است كه با چنگ و دندان از آن برخواهي شد هرگز كسي آنسوي دريچه را نديده است نيز آناني كه با چنگ و دندان بسيار كوشيده اند _ تو ميرا هستي اما تا بمرگ نيازمند نباشي بسوي تو نخواهد آمد دريچه بخودي خود گشوده نمي شود كسي آنسو نيست كه بگشايدش دريچه بدست تو باز مي شود و بدينگونه مرگ آغاز مي شود _ ما را وقتي حال گريستن نيست مي خنديم چون حوصلة نشستن نيست راه مي رويم تا فرصت مردن نيست زندگي مي كنيم و ترسو تر -آبرومندانه تر بگويم – محافظه كارتر از آنيم كه مرگ را دوست داشته باشيم ارديبهشت...

مطلب کامل

گريز

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

مرغي از لانه گريخت مرغي از لانه گريزان شد مرغي از لانه كه او را گرمي ميداد نه فريبنده كه توفنده هوائي بود روز نه بلكه شب تيرة بي فردائي بود شب هول افزائي بود كه آمد بدر از خانه مرغك مرغك انگار دوصد دلهره در پرهايش مخفي بودند مرغك انگار نمي دانست اما ، نه خوب مي دانست او همان لحظه اسير طوفان شد كه مي انديشيدم من به قفس و به روي پرهايش طوفان را برد _ تا كجا رفت كه با او ابرهاي طوفانزا رفتند كه در آن آبي آرام بجا مانده صداي پرپر زدنش را نشنيديم تا كجا رفت توانست و سرانجام درآمد از پاي و بروي جسد كوچك او باران باريد همانگونه كه من باريدم اسفند 48...

مطلب کامل

دشنه و آئينه

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

دستي از آنسوي آئينه نمايان شد آنسوي آئينه كه آيت پاكي بود شد نمايان دستي هم به زيبائي آئينه دشنه را بايد تا دسته با دست فرود آورد شايد با خود مي گفت دست ها آلت تزويرند دشنه و آئينه نيز زير لب من زمزمه مي كردم و تصويرم در آئينه لب مي جنباند _ دلم از آئينه رنجيد دستم از دست هراسان شد اعتقادم نيز از پاكي رو گردان اسفند...

مطلب کامل

جوانه 2

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

شب خالي از ترانه باران است شب مملو از مصيبت سرگرداني است باران اگر دو قطره ببارد حتي من راه خانه ام را مي يابم  

مطلب کامل

جوانه 1

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

خلق گفتند تهی ست خلق گفتند كه بي شك بي هوده ست تو ، چه مي گوئي ؟ ديرگاهي به تهي بودن اين دلهره دلخوش كردم كوچ مرغان را ديدم از شهر باورم شد كه تهي نيست د يماه 48

مطلب کامل

بهانه

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

بهانه خود نشانه اي ز زندگي ست نشانه خود بهانه اي براي زندگي ست و اين دوگانه همچو دو جوانه تا فضاي بيكرانه گستراند اين فسانه را _ در اين ميانه من كه بي بهانه ام من كه بي نشانه ام منكه فارغم ازين دو گانه ميل راستين براي زنده ماندنم بدل بدل به انزجار گشته است تير...

مطلب کامل