جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

تشريح

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

براي منوچهر آتشي   1 عشق مورب است نفرت افقي زندگي عمودي برآيند نفرت و زندگي عشق است 2 عشق يعني همين شب دوستش بدار فردا فراموشش كن *** عشق يعني همين شمع را روشن كن سپيده كه سر زد خاموشش كن *** زندگي يعني همين كه شعله اي پشت سرت آويزان كني تا سايه ات بر ديوار بنشيند و به سايه ات به ديوار بخندي و اخم كني و دوباره بخندي و بعد به هق هق بنشيني  به قدري كه فروكش كني زندگي يعني همين عشق يعني همين 3 خاكستري به جا مانده از عشق هاي ملتهب چرخه دنيا را بر اين نمط رقم زده اند شب سراسر چراغست و روز به تاريكي مي زند دل به تنهايي و لرزش به دست دست و دل از آن سبب مي لرزد كه نه آفتاب روبه روست نه شب پشت سر ميان آسمان و زمين و ماه و خورشيد و تپه و دريا غريب افتاده ام وقتي كه آسمان دل اين همه تاريك است بهار سبز نگاه تو كمك نمي كند كاش كال خورشيد هسته واشكند 4 پسرم قلكت را بشكن كه شام آخرم بشود در عوض خودم به جاي تو زباله را به زباله دان مي اندازم *** پسرم – زبانم لال – خاكروبه دلم از زباله پر شده نوبت كيست؟ خودم اول آغاز مي كنم *** پسرم قلكت را بشكن يواش و آهسته صداي شكستن را –هرگز – دوست نداشته ام 5 ” عين ” عشق عاق شده ” شين ” عشق شمر ” قاف ” عشق قلاده و قفس *** از عشق به جز نامرادي چيزي نمانده است ” عين ” عشق عسرت ” شين ” شوربختي ” قاف ” قبرستان *** عشق تكه پاره شده چيزي از آن به جا نمانده هر حرفش به و جودي ديگر بدل شده ” عين ” عزرائيل ” شين ” شام آخر ” قاف ” قبول پلشتي قرباني قاتل ” عين ” عاقبت است ” شين ” شكسته شدن ” قاف ” قيامت قاصدي با خبري دهشت بار از جهاني ناشناخته مهرماه 79...

مطلب کامل

به آرامي حضور كرم ابريشم

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

http://www.javadsharifian.com/wp-content/uploads/2016/07/StarsInLove16.mp3 آه ه ه ه ه نبايد سكوت اين همه طولاني مي شد يا به قدري كه شكوفه درخت سيب براي به ميوه رسيدن به خستگي بنشيند يا كوچك آن قدر كه زير پا گم تا دوباره براي هميشه به دنبالش بگردي آه ه ه ه ه *** آه ه ه ه ه هزار آه براي شكوفه هاي صورتي سيب كه رنگ قهوه اي خاك را به خود گرفته اند هزار آه تا شكوفه هاي صورتي به شاخه درختي اما خسته به خستگي افتاده ام امشب آه ه ه ه ه *** بيا بيابان را براي هم و براي هميشه قسمت كنيم خاري براي پاي من خاري به دست تو دستت چه قدر كوچك و دلم چه قدر بزرگ ميان اين بيابان غريب افتاده آه ه ه ه ه مگذار سر بخورم بر اين سرسرا چه سرسراي بزرگ كوچكي ست آه ه ه ه ه الفباي عشق را چرا چنين به تعجيل خراب مي كني از اين ستاره به آسودگي فرار كن اما ستاره مقصدت را قبلا روي شيشه پنجره نقاشي كن *** آه ه ه ه ه سكوت نبايد اين همه طولاني باشد يا شكوفه درخت سيب براي به ميوه رسيدن به خستگي نشسته باشد يا به قدري كوچك كه زير پا گم تا دوباره به دنبالش بگردي آه ه ه ه ه *** تمام آسمان به چرخش افتاده تمام احساسم با رقصي غريب در پرواز است شايد تمام دنياست كه مي چرخد روبه روي مني كه پايم بسته ست مثل اينكه تمام نمي شود اين رويا يا بايد به قهقهه اي طولاني سكوت را بشكنم تا تمام سنگريزه ها باورم كنند آسمان و زمين و حتي كرم كوچك ابريشم آه ه ه ه ه تمام شب مي چرخد و باز مثل اينكه تمام نمي شود اين رويا براي اينكه رها شوم زير پايم را خالي كن تا به كهكشان ديگري بيفتم آذرماه 79...

مطلب کامل

انار شكسته

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

http://www.javadsharifian.com/wp-content/uploads/2016/07/StarsInLove15.mp3 اي انار شكسته اي عشق كه مي شكني تا دوباره برخيزي و پرواز شوي تا اناري دوباره شوي براي شكستن چه قدر سرخي تو دو چندان سرخ و صد چندان حنائي و صورتي كه با هزار رنگ سرخي ات هنوز جلوه اي هميشگي دارد مثل اناري شكسته *** اي برادر پشت اين همه ريز ريز باران پشت اين همه خيس خيس خيس باز بال خيس پروانه هاي باران خورده را به ياد مي آورم با مزارع زرد رنگ زرد و خيس تا به سرخي بنشيند و بشكند مثل اناري شكسته به خاطر خدا فقط براي يك بار بيا سراسر اين مزارع بي شكوفه و بي درخت را به آمدن و رفتني تمام كنيم آخر ميان اين همه روياي خسته آيا هنوز اناري نشكسته باقي مانده است؟ *** اي خواهري كه هنوز انگشتري به دستت نديده اي و هنوز در خودت و ميان اين همه روياي شيرين مي چرخي تا چه قدر و تا كي و تا كدام و تا كجا آخر؟ اي برادر كه پشت رنج روزهاي صبر و صبوري آخر هزاره دوم به قبول تحمل نشسته اي مثل اختري كه … يا دفتري كه روزهاي آخر هزاره دوم را الفباي خاطره مي كند اي دختري كه وقتي به گريه مي نشيند چشمت چشمت زمردي مي شود تا نگيني شود براي حلقه دستان خالي من و آبشار گيسوانت زلال تر از شب مي بارد و باز دوباره تا مهتاب را خنك كند *** آه اي انار شكسته با شكستنت مصمم به شكستن كدام طلسم ناشكسته اي بگو بگو كدام ديو جادو را مي كشي تا دوباره به خنده هاي كودكيم برگردم بگو اي انار شكسته آبان 79...

مطلب کامل

ترسيم يك رويا

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

برای محسن مخملباف   دوس دارم امشب شعري بگم نه يكي چند تا ميون شعرام نه گريه بشينه نه خنده پاشه نه دشمني هوار شه نه ديو خشونت مثل هميشه دس به كار شه نه حتي شوره زاراي ستاره و سياهچال نه خورشيداي هنوز كال *** دوس دارم امشب شعري بگم مث خودم مث خوشه انگور كه هر دانه اش به خورشيدي مي ماند له شده زير پا چلانده شده به شرمساري عجز نشسته و عرق يك وجب از تالاب غرورش بالاتر شده و باز هنوز ميان اين خيال كال دست و پا مي زند كه خورشيد است يا بلور شكسته انگور *** دوس دارم كاشي كف خيابان را آره درست گفتي كف خيابون آسفالته هيچ گاه كاشي نبوده اصلا كاشي تحمل تاير اتوبوس شركت واحد رو هيچ وقت نداشته خيلي خب كاشي كف خانه را با شعر نقاشي مي كنم ديوار روبه رو را و آسمان پشت سرم را و تا صبح فردا به صداي آهسته و بلند مي خندم به اين رويا و صداي آژيري كه تازه شروع شده براي اينكه فريادم خفه *** دوس دارم به عرق بشينم به شرمساري به مقابلش بشينم و به زبون رسمي بگم سهم من اين نبود مزد من اين نبود رويايم اين همه كوچك نبود بيا روي نيمكت كنار من بشين تا برات بگم خدا تومن اسكناس عرق پشيماني را از پيشاني پاك نمي كنه و مرده اي رو كه هنوز نمرده كسي امروز اول دي ماه خاك نمي كنه *** دوس دارم امشب فريادي بشم كه فردا صدام به گوشت برسه يا بر عكس صدات به گوشم گوشم از اين همه آژير و فرياد كر شده حتما بهتره كه فقط صداي تو به گوش برسه پيش پاي خورشيد صبح زود كه قراره همين فردا دوباره دربياد ببين از شروع اين مويه چن بار وصله ” دوس دارم ” را به روسري سوراخ سوراخت چسبونده ام راستي تو كه دلت نمي خواد شب از بودن بيفته لااقل نيم نگاهتو به سايه بكش نيمي از احساستو بكش نيم آخر خاطره را به فراموشي بسپار تا وقتي كه وقتي كه شب به صبح برسه *** دوس دارم امشب اگه پولي به دستم اومد روسري تازه اي و زنجيراي دوباره اي براي دستا و پاهات *** دوس دارم امشب شعري بگم ميون شعر بخندم ميون خنده به گريه بشينم –بي دروغ و تقلب – مي دونم كه هرگز باور نمي كني باور كن كه هزار بار ميون گريه خنديده ام و مي تونم...

مطلب کامل

وسط بزرگراه

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

اين بزرگراهو با چند قدم ميشه طي كرد چند تا پر بايد جمع بشن تا بشن يه پرنده؟ مثل پرنده اين مداد چند بار به صفحه كاغذ نك بزنه تا بشه طرحي؟ چند پرنده بايد پرپر بشه تا شعري سروده بشه؟ مهر...

مطلب کامل

سياه و سفيد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

دو چيز مي گم كه يادت باشه كلاغاي سياه و كفتراي سفيد دو چيز مي گم كه به ياد بياري ابراي سياه و ستاره هاي سفيد دو چيز مي گم كه از يادت نره مردمكاي سياه و مرواريداي سفيد دو چيز مي گم كه براي هميشه به يادت باشه تابوتاي سياه و كفنراي سفيد مهر...

مطلب کامل