جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

ستاره اي كه پلسار مي شود ( * )

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

http://www.javadsharifian.com/wp-content/uploads/2016/07/StarsInLove02.mp3 هنوز همانم فرشته نه سايه اي از روح دوست داشتن به ديوار نفرت _ ديوار را فرو بريز _ *** هنوز همانم ده ساله كودكي لباس ميانسالي پوشيده ده ساله كودكي ميان خيابان كنار جقجقه هايش – براي فروش- دانه دانه _ براي مردمي كه نمي شناسد _ كلاله عشق عرضه مي كند *** هنوز همانم سايه اي به ديوار دوست داشتن _ هيچ گاه نپرسيده اي كه اينكه طالب دوستي است _ به كدام كهكشان تعلق دارد *** هنوز همانم كودكي كه بر برگ تاك فال مي گيرد و فالش / هميشه به عشق مي نشيند *** هنوز همانم زمزمه اي در سكوت ستاره اي كه از تداوم نفرت پلسار مي شود *** هنوز همانم گناهكار آدمي كه به سيب دست زد و سيب را براي بوئيدن چيد *** هنوز همانم كسي كه عاشق عشق بود و وقتي از تمام ستاره ها نفرت مي باريد به بياباني افتاد و خار عشق / پايش را خليد *** هنوز همانم / كه عاشق ستاره هاست و عاشق عشق و نمي داند سرچشمه اين همه نفرت در كجاست *** هنوز همانم هنوز در آينه _ به سادگي كودك دو ساله اي _ به خودم لبخند مي زنم و مي بينم / تصويرم در آيينه به گريه نشسته است *** هزار بار شام آخر را از اول بازي كرده ام و باز منتظر شام آخر ديگري هستم *** هنوز همانم جوياي جمعيتي پس از تفريق دستي براي دوستي ابري براي باران تا تمام گناه زمين را به شست و شو بنشيند مرداد 77 اجرام فضائي كوچكي در كهكشان راه شيري هستند كه امواج راديوئي خاصي را با فركانس (pulsar) : ( * ) پلسار مشخص ارسال مي كنند....

مطلب کامل

بهار تا خورشيد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

بهار تمام زمين را سبز مي كند خورشيد تكه اي از آسمان را آبي *** خورشيد تمام مي شود اما دوست داشتن دوباره نمي شود بر مدار دوست داشتن تا عشق بر مدار دوست داشتن خورشيد بر مدار دوست داشتن بهار بگذار تا هزار بار بر بهار بچرخم تا عشق بر مدار بنشيند 21 تا خورشيد *** اي كاش برگي به ساقه بهار باشم مگر نه اينكه به دوست داشتن خورشيد دلخوشم و به “دوستتان دارم” گفتن وقتي بهار پس از صد هزار بار دوباره شكوفه سيب را رنگ صورتي مي زند *** زمستان امسال سرد بود پيش از آنكه برف ببارد بوي بهار دوباره شنيده بودم پيش از آنكه كلامي دوباره بگوئي دلم براي تنهائي انسان مي سوزد _ در ازدحام آهن و سيمان _ 22 باري بگذار از بهار بگويم تا خورشيد *** بهار دوباره مي شود خورشيد دوباره نمي شود انسان با بهار و خورشيد دوباره مي شود اسفند...

مطلب کامل

براي كسوف فردا

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

در هزاره ديگري حديث امشب ما را به خواندن نشسته اند *** باشد كه اين كسوف كسوف نفرت باشد شايد اما كسوف عشق *** شايد كه نيمه تاريك عشق به دايره نفرت مماس شده يا “ماه” عين عطوفت است يا خورشيد −دوست داشتني هميشگي − منتهاي خشونت شايد هزار شايد در فردا حقيقت شود *** فردا پس فردايش را به دنبال مي كشد من اما اين نفرت مزمن را با كدام اسلحه عشق بكشم و زير پا له تا مگر كاش … كاش كسوف فردا كسوف نفرت باشد *** خنجر عشق بر گلویم خورشيد در آستانه محاق سرگردان در هذلولي كه از عشق و نفرت آكنده است و بام آسمان كه زير پاي من افتاده و باز نه عشق را مي شناسم نه ستاره ها را قاب خاطره ام خاليست *** در هزاره ديگري كه نه تو هستي نه من از كسوف فردا هم خبري نيست اما هنوز آسمان آبي ست و هنوز خورشيد مي درخشد 78/5/19...

مطلب کامل

با خورشيد و رنج

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

http://www.javadsharifian.com/wp-content/uploads/2016/07/StarsInLove01.mp3 براي سبز شدن دوباره خورشيد ساقه زرد پنجره را از غروب تا سپيده پرسه زدم فراموش كرده بودم “ستاره” سحري را كه چشمك زن مي گفت: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** نمي شود به نگاه تو دست زد نمي شود نگاهت را پشت ديوار خاطره تنها گذاشت نمي شود به شب آبي گفت: آسماني امشب از هميشه آبي تر است ستاره از هميشه درخشنده تر خاطره خورشيد از هميشه طلائي تر در متن سرمه اي آسمان “پروانه” گرد فراموشي از بال مي تكاند يعني: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** شب از ندانستن نيرو مي گيرد انتظار حادثه از وقوع حادثه سنگين تر است دست هاي من از گلوي پرنده رنگين تر “پرنده” پيش از آنكه به خاك بسپارمش چهچهه مي زد: ” براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** به انتظار نمي شود نشست بي انتظار نمي گذرد شب شب را به نيلوفري نمي شود آلود خورشيد را نمي شود كنار خيابان سرد شب تنها گذاشت با عطوفت نمي شود از كنار شب بي عاطفه گذشت دلم شكسته از بس كنار پنجره بي خورشيد ساكت و تنها نشسته “پنجره” اما مي نالد هنوز: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** براي رسيدن به گوشه امني تمام ستاره ها را ورق زدم بگو تا كجا ادامه دارد شب تا طلوع كدامين سپيده فانوس كوچكم كه شيشه اش شكسته قافله دار سفر به كدام كهكشان خاموش است فال قهوه ام بد آمده پله به آخر رسيده براي به آخر رسيدن و بر شدن از پله راه درازي را پيموده ام به قصد اينكه: “شعله” كوچك فانوسم روبروي كهكشان برويد و بگويد: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** چرا نمي شود از نردبان خواهش بالا رفت براي بر شدن از محيط دايره خورشيد تا سطح دايره خورشيد را به رنگ محبت پوشش دهم و دايره پيرامونم را به رنگ ندانستن وقتي كه پشت سكوت آن سوي پنجره “كولي” مي خواند: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** گنجشك كوچكم را كه بالش شكسته كسي كنار پنجره دفن نمي كند فريادم را همراهي نيست حضور درد از فرياد ستاره فروزان تر است چلچراغ را روشن كن به قصد فراموش كردن خورشيد شعله شمع را صدا بزن به نيت خاموش كردن خورشيد به بالا نگاه كن و به “خورشيد” هزار پاره شده كه فرياد مي زند: “براي اينكه برنجم هنوز رنجي هست” *** پشت خاطره خاكستري ست پشت خاكستر هزار شعله رقصان اي كاش شعله خورشيدي باشم به...

مطلب کامل

آفتاب امشب

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

خلخالي به پا خطي به سينه چقدر آفتاب امشب خوش افتاده است *** به كدام اعتقاد عادت داري به كدام اعتماد دوستت بدارم ستاره امشب آدمكش افتاده است *** خاري به قلب خنجري به دست به همراهيم رامشگري كه امشب خامش افتاده است مرداد 77...

مطلب کامل

درآمد اين دفتر

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

از سر شب گفته بودم كه دل به گفتن شعري مي چرخد رنگارنگ آسماني خاكستري رنگ مرثيه هاي سال كبيسه – سياه – نارنجي صورتي ارغواني و دست آخر نيلوفري و باز مي خواهد ستاره هاي عاشق را يا ستاره هاي سرگردان را شهاب ها را حتي در شبي قطبي مقابل يك آفتاب قطبي نقاشي كند *** بيش از چهل دفتر را سياه كرده ام برگزيده هايش را « مرثيه جويبار » يك بار به نام و بار ديگر « خشونت دنيا يادم داد دوست بدارم » و حالا هم را « ستاره هاي عاشق » تا با خيال راحت به پيشواز روياي شبانه ام بروم چرا كه از سر شب گفته بودم كه خوابم مي آيد جواد شريفيان بهمن...

مطلب کامل