جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

سحر خیز بلوک

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 31, 2021

گور بابای شب هنوز فردا صبح زود مثل همیشه پیرمردی که چهره مثل پدر دارد برگ های ریخته بر آجر فرش بلوک را جارو می کند و خاطرات شب را تا روز دیگری به زیبایی آغاز شود گور بابای شب *** پا را روی پا بینداز به تبلیغ ماشین لباسشوئی ماشین سواری ماشین های اداری و بخاری دیواری دل ببند گور بابای آسمان که زور می زند پرده ابر را بر طناب شهاب بیاویزد گور بابای دوست داشتن که هرچه زور زدم نفرت نشد پرنده ای بودم سرگردان بالم به شاخه تقدیر گرفت و شکست گور بابای تقدیر که به پیشانی پیرمرد نوشته تعظیم اما همیشه من اول به او سلام می کنم گور بابای عشق حتی پس از پنجاه همیشه محصول عشق نفرت بوده است آبان...

مطلب کامل

عاشقان ايستاده مي ميرند

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

 از دو عقربه ساعت تا دو بار سكوت طلائي  *** از دو بال سبز پرنده تا دو قله قهوه اي جوش خورده بر آسمان سياه يا خاكستري  *** از دو عقربه ساعت تا دو بار مردن در تنهائي  – تولد و مرگ – و ايستادن تا … عاشقان ايستاده مي ميرند *** از دو بار عقربه ساعت تا ظهور ستاره ساكت *** آه اگر عشق و مرگ دو عقربه از ساعتي عتيقه هستند كه به رسمي قديمي روي هم يا روبروي هم یا بصورت متقارن قرار مي گيرند در ساعت دوازده يا پنج دقيقه  مانده به يك يا ده و ده دقيقه يا هر ساعتي كه...

مطلب کامل

سروده ی چند قرن پیش

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

شب دو حرف دارد ساقه ی شبدر سه برگ گل شب بو چهار گلبرگ ستاره پنج پر آسمان بی ستاره ی ابری امشب آبستن بارش بارانی نوروزی ست *** شب ابری از ستاره تهی ست ستاره اگر بود پنج پر داشت گل شب بو  اگر چهار گلبرگ ساقه ی شبدر سه برگ شب اما بجای دو حرف هزار کوچه دارد من هنوز در کوچه ی اول هستم که آسمان چهارمین شب نورورزی آبستن باران است ولی نمی بارد...

مطلب کامل

معجزه

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

کوردلی ست اگر در آسمان روز دنبال ستاره بگردی کوردلی ست اگر در آسمان شب در جستجوی خورشید تابان باشی کور دلی اگر در انتظار نجات دهنده ای باشی که با آمدنش و کشتن انسانها خون تا زانوی اسبش بالا می رود *** معجزه خواباندن بیداران و گفتن لالائی برای خفتنشان نیست معجزه بیدار کردن خفته ها و زنده کردن مردگان است البته نه آنگونه دروغی که برای عیسی گفته اند...

مطلب کامل

یلدا بهانه است

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

نه دری گشوده می شود نه سایه ی خورشیدی لبخند نه چشمه ای زلال که آینه ای شود تا تصویر خودت را در آن ببینی نه چشم اندازی برای کودکانی که در شب یلدا به دنیا می آیند پس اینهمه خوشحالی و بی تفاوتی چرا ؟ *** بر سر شاخه ی چنار ساقه های نازک برگهای زرد را توان نگهداشتن ندارند تو چرا برگهای کف پیاده رو را لگد می کنی ؟ اما با جاروئی در دست پیاده رو را از برگ خشک و خس و خار جارو می کند تا جائی برای نشستن برگهای خشک تازه باشد آنکه خاری به دل دارد *** وقتی که آمدند قرار بود نه زندانی باشد نه خانه ها را دیواری پس اینهمه قفل و زنجیر و برج بارو برای چیست ؟ *** نخ خاطره ها را به دست می گیرم و طوماری می بافم به بلندای شب یلدا که این پرسش ها را بر آن بنویسم می دانم که پاسخگو و بازتابی نیست *** انار نارسیده به شاخه ی پائیز است و عزاداری جشن شب یلدا                            نزدیک            در کنار هزار پرسش بی پاسخ 28 آذر...

مطلب کامل

سیاه و سفید

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

دو چیز می گم که یادت باشه کلاغای سیاه و کفترای سفید دو چیز می گم که به یاد بیاری ابرای سیاه و ستاره های سفید دو چیز می گم که از یادت نره مردمکای سیاه و مرواریدای سفید دو چیز می گم که برای همیشه به یادت باشه تابوتای سیاه و کفنای سفید مهر...

مطلب کامل