مو و دستش
از پس دیوار واکس می زند تا به برق بنشیند کفشش مو و دستش از پس دیوار و خش خشی همیشگی یعنی همیشه هست نقش مویش هم از آئینه روی صیقل در افتاده است شهریور...
مطلب کاملاز پس دیوار واکس می زند تا به برق بنشیند کفشش مو و دستش از پس دیوار و خش خشی همیشگی یعنی همیشه هست نقش مویش هم از آئینه روی صیقل در افتاده است شهریور...
مطلب کاملسرشار از حیات است در تنگ کوچک آبش اگر اندازه باشد سرشار از سرخی و سر خوردن است در تنگ بلور هوایش اگر اندازه باشد سرشار از جست وجوست ماهی کوچک قرمز تنگ بلور اگر دریائی شود فروردین...
مطلب کاملبرای شیرکو بی کس گاهی به کوه گاهی به دشت لکه کوچکی است بگذار این لکه صعود کند به دامن آسمان بنشیند ابر شود و ببارد گاهی به کوه و گاهی به دشت آبان...
مطلب کاملدل نازک است پرده دل نازک تر گوشه اگر می زنی به طاق دنیا بزن مزن به گوشه دل که دل نازک است پرده دل نازک تر مهر...
مطلب کاملما می مانیم دو درخت بی کبوتر ما می مانیم دو کبوتر بی درخت ما می مانیم یکی کبوتر یکی درخت درخت لانه ای برای کبوتر ساخت کبوتر درخت را به شانه اش نشاند و برای سیاحت به آسمانش برد پنجره تنهائی رنگ آسمان و کبوتر و درخت گرفته بود تیرماه...
مطلب کاملزمین را دریا کردم دست به روی نفس بستم تا ماهی شوم از قفس آب به بیرون پریدم تا کبوتر چاهی شوم چاه از آب خالی بود خواستم به شکل گیاهی شوم ماه شب چهاردهم که رو به محاق داشت دستم را گرفت تا به سوی تباهی شوم تیرماه...
مطلب کامل