جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

گل، درس كلاس دوم

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

گل با خانه گلخانه مي شود گل بي خانه پرپر مي شود خانه بي گل خاكستر مي شود من با تو از تمام جهان سر مي شوم من بي تو مثل شاخه خشكيده اي بي بر مي شوم من بي تو بي بال و پر مي شوم *** آب از گل گلاب مي گيرد خورشيد در دامن گل قرار مي گيرد خورشيد پرده ابر را به رخ مي گيرد در آستان شكفتنت تا گاه خفتنت *** شب رنگ مي زند به دلم دلم شبرنگ مي شود از ديدن و نديدن تو دلم تنگ مي شود آلوده شرم پيش تو خورشيد سنگ مي شود رنگ از نگاه تو مايه مي گيرد تا آشتي پذيرد تا مثل من نميرد مهر...

مطلب کامل

تفاهم

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

دستت را به من بده و بر كلامم حتي يك كلام افزون مكن *** زيباترين شعرم سخت ترين كلام است در فاصله نگاه و لبخند و خاطره *** بزرگترين شعرم كوتاهترين كلام است سخني مگو و انديشه اي نداشته باش براي آزردن من *** زبان كندترين وسيله ايست كه مرا به تو مي رساند به دنبال اسبي تيز تك تر هستم تابستان 70...

مطلب کامل

پرواز كن

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

– براي پسرم مازيار –   دوست داشتنت را دوست دارم اگر مجال داشته باشم نمي گذارم هميشه نباشي *** به خاطر تو كه دوستت دارم هر وهني را پذيرايم تنها بر اين دريغ مي خورم و بيم دارم كه تو هم پذيراي وهني ديگر باشي چرا كه زندگي شطي ست كه به بيراهه مي رود *** آهو بره اي كوچك هستي با دوست داشتن و كنجكاوي و بازيگوشي احساسي بيشترين داري و فاصله خنده و گريه ات بغايت اندك است پرواز را از خاطر برد پرنده نگاهت را چون ديد سرگردان و عاشق بيشتر از من كه در دروازه چهل ايستاده ام و عشق را بيشتر از من تجربه مي كني هر چند تنها سه بهار بي پرنده را ديده اي *** بيشتر از من و زيباتر از من زيبائي را مي نوشي با پياله كوچك چشمانت بيشتر از من زشتي ها را خواهي ديد و چه رنجي خواهي كشيد *** زمان از چشم هاي تو بي رحم تر است 12 چشم هاي تو از احساس من صادق تر احساسم مي گويد بگذار زمان را در چشم هاي تو به تماشا بنشينم *** سنجاقكي مباش بر دفتر زمان سنجاق شده پرواز كن نه چون من آبان 67...

مطلب کامل

ترانه اي براي نگاهت

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

 – براي پسرم ماني –   چشمت را گلداني كن تا چون گلي بر آن بنشينم *** بر نگاهت كه درياچه ايست آرام كاش قايقي بودم و بي اضطراب مي رفتم *** پرنده از قفس مي گريزد نگاه تو از ثقل سكوت من رنج را در چشمت يافتم رنج را هميشه به همراه مي برم چون چشمت كه هميشگي ست *** 8 بر شعرم كه ترانه ايست هر نگاه تو تحريريست بيرون از ابديت رنگ از نگاه تو مايه مي گيرد بگذار برقصم بر آسمان چشمانت چون بادبادكي مبار مگذار آسمان به ابر بنشيند *** كلام اسبي ست كه به گل مي نشيند گاه كه دستش را نگيري و به ديگر افق خيره باشي بيرون از من برگرد و نگاهت را در نگاهم حلقه كن چون حلقه هاي زنجيري از طلاي زرد تا بر گردنت بياويزم هشدار جويبار نگاهت زورق كلامم را به بيراهه نبرد بخواه از من كه نگاهت را چون زلالي مهراب سركشم آبان 67...

مطلب کامل