جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

جادوي دوست داشتن

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 12, 2016

ماهي كوچك براي انتقام خنجر تيزي به گلويم نشانه رفته گلوي دنيا را اگر پيدا كنم ماهي كوچكي خواهم شد *** تا آفتاب را بيابم بر كهكشان شيري ” اگر بتوانم“– سرتاسر– گل آفتابگردان مي كارم *** پرده اشك را به جادوي دوست داشتن از مقابل چشمم به سوئي بزن بهمن...

مطلب کامل

دروازه هزار خورشيد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 12, 2016

خيالي را پس مي زنم هزار خيال ديگر از پي مي آيد *** كاغذي را پاره مي كنم هزار كاغذ ديگر بر دشت خاطره مي رويد *** سرماي چله را با دست به يك سو ميزنم هزار سرما دوباره در درونم مي جوشد *** پلكم را مي بندم 25 هزار چشم در دلم چشمه وار جاري مي شود *** غم نديدنت را از ياد مي برم غم هزار بار نديدنت هزار مي شود *** شعرم را پس مي زنم تا تو دروازه هزار خورشيد را به روبه رو بگشائي دي ماه...

مطلب کامل

بي خويشتن خويش

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 12, 2016

به خويش گفتم بيش مگو غنچه اي كه چين پيشانيم را دوست ندارد سرگرم شكفتن است *** به خويش گفتم از خويش مگو از گل بگو كه رايحه اش خويش را به بي خويشي كشانده است *** به خويش گفتم نوشدارو نيستي اگر از نيش مگو خنجر دردي هزار ساله تشنه لب به چشمه قلبم گذاشته *** به خويش گفتم از كيش مگو فراموشم شده از كدام تبارم فراموشم شده راه از بيراهه 23 گسيخته پندارم *** به خويش گفتم هيچ مباش هيچ مگو تنها پرواز شاخه گلي شو به مطلع خورشيد آذرماه 70...

مطلب کامل

شب خوب

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 12, 2016

شب خوبست به ويژه شبي كه به دانه كردن خاطرات خاموش بگذرد ” فواره رقص مي كند ” با رنگ سبز “و سبز چشمي با لباس سبز ” سبزينه محبتي ” در دلم مي كارد *** شب خوبست به ويژه شبي كه به پيوند زدن خاطرات گذشته بگذرد ” كودك خوب بود ” پيدا كردن تو خوبتر ” چه زود انس گرفتي ” با كودك درونم *** شب خوبست به ويژه شبي كه به هسته چيدن بگذرد ” چرا كمك نمي كني ” رها شوم از درد و رنج پنهان ” از گنج ساليان *** شب خوبست به ويژه شبي كه در انديشه تو بگذرد به سنگ زدن بر بلور خاطر تو بگذرد كه هنوز هستي *** شب خوبست به ويژه اگر به گوشواره اي عقيق مبدل شود تا … گوشت با منست؟ آبان...

مطلب کامل

گفتگو

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

شب گفت به روز اگر نگاهم كني سقفي از ستاره برايت مي سازم *** شب گفت به روز اگر به من لبخند بزني هلال ماه را چون گوشواره اي به دو گوشت مي آويزم *** روز به باكره شب گفت اگر نوازشم كني بر پيشانيت تاج خورشيد مي نشانم *** من اما روز را و شب را سر تا سر دويده بودم تا تو را بيابم و بگويم: اگر نگاهم كني چتري از ستاره برايت مي سازم مهر 70...

مطلب کامل

قصه شب

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 11, 2016

شب به ماه گفت: دوستت دارم براي هميشه به هيچ كس مگو ماه به خورشيد گفت: به هيچ كس مگو كه براي هميشه دوستت دارم من به ستاره گفتم: براي هميشه دوستت دارم به هيچ كس...

مطلب کامل