جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

آغاز عشق

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

زمان چه كند قدم برميدارد ميان رگ هاي سرخ من *** محموله كدامين كشتيم مگر در بارانداز كه جاشوان همه _به دلهره_ نه بي تفاوت _حتي_ از كنار من رد مي شوند *** صداي ميرا ميراتر صداي ميرا خاموش نيازي ديگر به بانك خروس و زنگ ساعت نيست من در ميان رايحه باورت من در ميان طنين گلوله و فرياد من در ميان ازدحام شيون و ضجه له مي شوم *** با داغ نفرتي دوباره بگذار زنگ كينه به دل بنشانم كه عشق جادوي قصه هاي كهن كاري نمي تواند كرد مهر...

مطلب کامل

چشم و پنجره و دست

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

براي پسرم نيما   در انتظار ديدن چشمانت كه آفتاب را به رنگ ميشي درآورده اند چه قدر پشت پنجره ماندم *** به آسمان نگاه كردي _به آسمان كه ابر داشت_ و آسمان به رنگ چشم هاي تو شد وقتي كه ابر ببارد _مي دانم_ قطره هاي باران مانند چشم هاي تو رنگينند *** به من نگاه كردي به پرده ها نگاه كردي به تخت خواب، ميز، آينه _حتي_ به شاخه هاي گل قرمز و سفيد و خانه يكسر به رنگ چشمانت شد در چشم هاي تو _اما_ هنوز من و گياه و آينه و آسمان جائي نيافته ايم *** نگاه تو چه نرم و سبكبال است من، ديدن تمام پنجره هاي نديده را به چشم هاي تو مي سپرم و باز كردن تمام پنجره هائي كه باز بايدشان مي كردم به دست هاي كوچك تو پائيز...

مطلب کامل

برفدانه ها

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

  1 رنگ سبز ساقه شبدر بهار را سبزتر كرده   2 پايم پر شده پنجره را پيش پايم بگذار   3 چگونه آبش دهم گل خورشيد ساقه ندارد   4 شب را حضور ستاره چراغاني كرده   5 گوشي به وسعت جهان مي خواهم پس پشت پرچين صداي لرزش بال پرنده اي شايد   6 پروانه اي كه پريد نقش بالش بر قاب پنجره يخ زده   7 مزه آب شور دريا مي دهد نگاهت كلام شيريني بگو   8 پري دريائي آفتاب را نديده من عمق آب را نديده ام   9 خسته از گرما سكه خورشيد را ميان دست تو مي گذارم   10 كركره آسمان را در امتداد افق قاچ مي زند   11 دوست داشتني چرا نمي شوم در چشم ماهي   12 ابر را شانه كردم تا آهسته تر ببارد   13 پرتقال در لحظه تولد براي قاچ خوردن آماده شده         14 آب آبي شده باله ماهي خيال مي كند بال پروانه است   15 بزرگي اندوه ميان دست هاي كوچك تو گم مي شود   16 تا مرتب و جاگير شود دردم را اطو كردم   17 براي يافتنت ستاره ها را ورق زدم   18 خال بال پروانه پروازش را سنگين كرده   19 آفتاب آستانه مغرب سايه ام را كش مي دهد   20 تجمل يعني مرواريد اشكي بر گوشه چشم   21 بند بادبادك خورشيد پاره شده از گم شدنش مي ترسم   22 براي يافتنت قرني گذشت بيش از يك لحظه در خيال نماندي   23 همه چيز گران و سخت شده 106 دوست داشتن فقط ارزان است و ساده   24 هفت بال پرنده هشت قله خالي از ابر   25 زرد مي شوم اما به سبزي بهار حسادت نمي كنم   26 يك دايره خورشيد است هزار دايره درهم ابر   27 ماندگار چون گل بر شاخه پرواز كنان چون پروانه   28 صدايت خواب مي كند ستاره را   29 بام خانه تا زانويم بود بام آسمان كف پايم   30 از پشت قامتت خورشيد تابيد پنداشتم افق عمودي شده   31 تا به كينه بدل نشود قاب مي كنم دوست داشتنم را   32 سايه به ديوار مي نشيند يعني چراغي هنوز هست   33 دردهاي گذشته را وقتي دوباره به ياد مي آورم احساس لذت وي كنم   34 ديدن اخمت هم حتي خوبست تجربه ام را زياد مي كند   35 گريه ام دوست داشتنم را خيس كرده...

مطلب کامل

دقيقه هائي در رنج و دوست داشتن

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

  1 رنج مي كشم دوستت دارم چون دوستت دارم رنجت مي دهم تا پخته شوي   2 رنج اقيانوسي است شادي قطره اي چند قطره با اقيانوس برابري مي كند؟ _اين است معادله زندگي   3 دلي بي درد نيست و كتابي بي نوشته بيش از اين نمي گويم و نمي رنجانمت   4 زخم زبان را مرهمي نيست ضماد پوزش زخم را به ريشه استخوان مي رساند اگر مي خواهيد بكشيدم زخم زبان بزنيد   5 روبه رويم نشسته اي كبوتر نامه بر تو را نمي بيند مي رود و در غبار گم مي شود   6 درخت صداقت ميوه پلشتي به بار آورد پلشت منم شايد كه چنين مي پندارم   7 زبان براي تفاهم بود ولي دريغ دليل سوء تفاهم شد     8 مادربزرگم را نديده ام نسل ها از هم جدايند تو را نمي بينم انسان ها از هم جدايند   9 اي كاش مي توانستم تو باشم اگر مي توانستم تو باشم تمام جهان بودم 10 تنه گردوي پير جوانه زد وقتي بهار را در آستانه ديد   11 بهار بر بال پرنده اي بود كه پر كشيد پائيز است حالا   12 نمي دانم كدام را ترجيح مي دهي مرواريدي از شعر بر گردنت بياويزم يا مرواريدي بر گردنت و برآن شعري بسرايم   13 در نظر بازي لحظه اي را باختيم و خاطره اي را برنده شديم   14 لباسي پرچين بپوش زلفت را پر چين كن با چين و شكن گيسوانت به مصاف چين و چروك پيشانيم بيا   15 صله شعرم بوسه ايست تا شعري ديگر بسرايم در وصف بوسه ات   16 باغي پر انگور به تو دادم چرا كه دوستت دارم يك حبه به من بده تو كه مي گوئي دوستم داري     17 به دنبال چيستي؟ دوست بداري يا دوستت بدارند اگر مي خواهي دوست بداري دوستت مي...

مطلب کامل

ضمير سوم شخص مفرد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

من به ” تو ” مي گويم : ” تو “ تو به ” من ” مي گوئي : ” شما “ من به ” جهان ” مي گويم: ” ما “ تو به ” من ” خواهي گفت: ” او “ ” آنان “ به اين مكالمه مي خندند  ...

مطلب کامل

تعليق

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 13, 2016

بر كهكشان شيري تمام پرسشم معلق مانده تمام پرسشم بر كهكشان شيري *** تعلق خاطري به من بده...

مطلب کامل