آغاز عشق
زمان چه كند قدم برميدارد ميان رگ هاي سرخ من *** محموله كدامين كشتيم مگر در بارانداز كه جاشوان همه _به دلهره_ نه بي تفاوت _حتي_ از كنار من رد مي شوند *** صداي ميرا ميراتر صداي ميرا خاموش نيازي ديگر به بانك خروس و زنگ ساعت نيست من در ميان رايحه باورت من در ميان طنين گلوله و فرياد من در ميان ازدحام شيون و ضجه له مي شوم *** با داغ نفرتي دوباره بگذار زنگ كينه به دل بنشانم كه عشق جادوي قصه هاي كهن كاري نمي تواند كرد مهر...
مطلب کامل