دولفین
حیواناتی هستند که اسمشان با ” د ” شروع می شود. از جمله ” دال ” یعنی باز که پرنده ای شکاری است. ” دارکوب ” که به درختان نوک می زند. ” دیو ” که حیوانی مثل آدم اما شریر است. ” دووال پا ” یا دویله پا که موجودی افسانه ای است و بر دوش آدم سوار می شود. کلام را کوتاه و به حیوانی خوب و زیبا یعنی ” دولفین ” بسنده می کنم.روزی یا شبی ماهی رودخانه ای باردار شد. تخمی در رحم او تشکیل شده بود که ماهی نمی توانست از آن فارغ شود. درد سراسر وجودش را گرفته بود. بستگانش درمانده از یاریش سراغ ماهی پیر و ریش سفیدی رفتند که سالها زندگی کرده بود. حتی طوفان نوح را به چشم دیده بود. بستگان ماهی باردار و دردمند از ماهی پیر راه علاجی خواستند. او هم چنین گفت : انسانها ماهی های زیبا را داخل حوض خانه می گذارند. همچنین او را در تنگ بلور می گذارند تا بعنوان چیزی زینت بخش اطاق آنها شود. حتی آنرا سر سفره هفت سین قرار می دهند.انسانهای سنگدل ماهی ها را -بویژه قرمزهایشان- در تنگ بلور زندانی می کنند.هرکجا بروید آنها را در تنگ بلور می بینید. حتی اگر گذارتان به اطاق عمل بیمارستان بیفتد.در اطاق عمل بیمارستانی که زنی باردار را برای فارغ شدن آورده بودند تنگ کوچک ماهی قرمزی هم بود. مجبور شدند زن را سزارین کنند. ماهی کوچک هم شاهد ماجرا بود. بعد از مدتی به دستور رئیس بیمارستان تنگ را از اطاق عمل بیرون بردند. پزشکی که صاحب تنگ بود آنرا به خانه اش برد. چندی بعد پسر کوچک خانواده دلش بحال ماهی سوخت. در غیاب پدر و مادر تنگ بلور را از خانه بیرون برد و آنرا در رودخانه خالی کرد.ماهی قرمز کوچک با زندگی در رودخانه آشنائی نداشت. روزی برای یادگرفتن نحوه زندگی در رودخانه به دیدن من آمد. پس از یاد دادن طرز زندگی در رودخانه بین با هم سرگرم گفت و گو شدیم. از خاطراتش برای من سخن گفت از جمله ماجرای سزارین زن باردار را. بنا بر این در وضعیت کنونی تنها راه و چاره را این می دانم که ماهی را سزارین کنید.بستگان ماهی باردار پیشنهاد ماهی پیر را تنها راه حل دانستند و او را به اطاق عمل که پشت خزه ها بود بردند. پس از تزریق داروی بیهوشی او را سزارین کردند. تخم درشتی از بدن او خارج شد. محیط آب مثل همیشه سرد...
مطلب کامل