جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

آتش و باران

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 14, 2018

قطرات آب به آهستگي فرو مي ريزند از شاخه هاي بي شكوفه لحظاتي پس از « باران »   ***   قطره هاي خون هم دقايقي چند پس از « آتش »   26 شهريور 62

مطلب کامل

گل مرگ

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 14, 2018

  گل مرگ چهار گلبرگ دارد به نشانه چهار ميخ بر چهار بازوي صليب   گل مرگ چهار گلبرگ دارد به نشانه چهار گوشه تابوت و چهار ديوار اطاقم كه تابوتي مجلل است مزين به فرش و مبل و تابلوهاي ديواري   گل مرگ چهار گلبرگ دارد به نشانه زنگ ساعت در ساعت چهار صبح چهارشنبه در ساعت بيدارباش دژخيمان   در چهارراه ها نيز تنها صداي مرگ است كه گوش را مي آزارد   آذر 51...

مطلب کامل

چهل تيغ

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 14, 2018

ايرانم با تيغ آخته چهل بار خونم را مكيده اند با اينهمه با اينكه سالخورده ام هنوز سر پا هستم   اسفند 67...

مطلب کامل

با پلكها

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 12, 2018

    تنهائي عظيمي را با پلكهاي خيس و خسته و خواب آلودم حس ميكنم بيگانه است با من شب امشب بيگانه اند با من چونان هميشه اين چراغهاي مكعب شكل بيگانه است با من اين سرو سالخورد و نيز در رئوفت آب عكس ماه ماهي كه خود گريخته اگر چه بجا مانده در عمق آب عكسش و دارد مي گندد *** آن مرد ژنده پوش كه در دورتر مسافتي از من خوابيده است روي نيمكت سبز تنهائي عظيم مرا آشفته مي کند   شهريور...

مطلب کامل

آواز قنار يها

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 12, 2018

  از سفر كردن از شهر قناري ها در بيمم من كه نبضم از بر هم زدن بال قناري هاست هر قناري آزاد است ما به آزادي آنها مديونيم هر قناري مي خواند آواز كه گمان مي رود اين آواز از حنجرة ماست كه برمي خيزد ما به آواز قناري ها معتاديم *** تا كي اين انديشه در سر پرورانم كه چرا ساقه ي هر برگ به رگبرگ منتهي مي گردد كه چرا بايد رفت   مرداد 48...

مطلب کامل