برفدانه ها 2
26 چقدر می دانم که چقدر ندانسته ام چقدر کلاف دانستن سردرگم شده 27 چگونه آبش دهم گل خورشید ساقه ندارد 28 خال بال پروانه پروازش را سنگین کرده 29 خسته از گرما سکه خورشید را میان دست تو می گذارم 30 خشتی شده به دیوار خاطره دوست داشتن 31 خواب آب می بیند دریا روزگار غریبی ست 32 در نظزبازي لحظه اي را باختيم و خاطره اي را برنده شديم 33 دردهای گذشته را وقتی دوباره به یاد می آورم احساس لذت می کنم 34 دوست داشتن یعنی گلی بدستت می دهم تا دروازه ای به گلستانی بگشائی 35 دوست داشتنی چرا نمی شوم در چشم ماهی 36 دوستم داري ؟ نمي دانم دوستم بدار حتما گاهي فعل امر بيشتر به دل مي نشنيد 37 دیدن اخمت هم حتی خوبست تجربه ام را زیاد می کند 38 دیدی چگونه گاز می زد دختر گل فروش به لقمه نان کنار خیابان انگار تمام زندگیش بود 39 دیوار را پس می زنم ابر و ستاره را آسمان را حتی 40 رستم شاهنامه را می ماند سایه نمکدان بر دیوار 41 رنج مي كشم دوستت دارم چون دوستت دارم رنجت مي دهم تا پخته شوي 42 رنگ آبی شعله هوای اطاق را خنک می کند 43 رنگ سبز ساقه شبدر بهار را سبز تر می کند 44 رومیزی همیشه سفید استوانه گلدانی با هزار گلبرگ نه همیشه سفید 45 زرد می شوم اما به سبزی بهار حسد نمی ورزم 46 سایه به دیوار نقش بال پر پرواز پرنده ای شده 47 سایه به دیوار آفتاب شد آفتاب زمین را سایه زد 48 سایه به دیوار یعنی چراغی هنوز هست 49 شب را حضور ستاره چراغانی کرده 50 شعرم براي آنان نيست كه دنبال وزن و قافيه مي گردند نقدينه ات اگر احساس است سبدت را پر كن ، در...
مطلب کامل