جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

اولین بارش باران پاییزی

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

طوفان به ناگهان شد به دنبالش رگبار باران … باران هنوز می بارد باران که می بارد احساس می کنم که اشک خداست که بر زمین آدمها جاری می شود *** اشک خدا را که می بینم همیشه در تردید میان دو اندیشه ام آیا خدا دلش گرفته و بخاطر به بیراهه رفتن آدمها گریه می کند؟ یا اینکه اشک شوق است جاری شده بر چشمهای نادیدنی خدا از دیدن کسانی که در این دنیای سراسر نفرت دغدغه عشق را دارند و خدا؟ *** « اولین باران پاییزی هم به خاطره پیوست » اینرا  به زمزمه می گفتم وقتی که داشتم شیشه ی پنجره را از لکه های باران پاک می کردم برای دیدن دوردستها برای ادامه ی راه …. دوردست اما احساس می کنم که همین نزدیکی هاست و باقی راه را با هیئتی دیگر گونه باید ادامه دهم *** باران تمام شده و حالا تنها سمفونی نسیم است که با انگشتهای نازنین خدا نواخته می شود *** طوفان تمام شده باران هم به آخر رسیده طوفانی که در دل دارم اما تازه شروع شده...

مطلب کامل

متولد ماه مهر

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

آسمان به مهر نشسته امشب مهربان ترین نه یکی از مهربانان امروز متولد شده اگر چه شعله خشمش گاهی به لحظه ی کوتاهی سبزینه ی چمنی را به زردی می کشاند ××× آسمان به عشق نشسته امشب کسی به دنیا آمده که واژه ی عشق را پس از  خدا مقدس ترین می داند ××× آسمان به عزا نشسته امشب دارد گریه می کند کسی به دنیا آمده که رنج تمامی انسنها بر قلبش سنگینی می کند ××× آسمان به سکوت نشسته امشب ….. آسمان به تردید نشسته امشب نمی داند کسی که به دنیا آمده فرشته است یا ابلیس تو هم هرچه دلت می خواهد برایش...

مطلب کامل

باز هم باران

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

 رنگ آسمان که نارنجی می شودخیال باریدن داردپرنده ی بال شکسته همروی زمین خالی خیال خوابیدنغریبه ای که از کنار من عبور می کندبی آنکه مرا ببیندبا مرور خاطره ای و قهقهه ایسکوت شب را می شکند×××آسمان امشبمثل دیشب سر گریستن داردبیا به سایبانی پناه ببریمو بارش باران را با حضور عشقتماشا کنیم×××پیش از اینکه بارش باران تمام شودشمشادها و سبزه هاسبز تر شده اند×××و فردا دوباره چون همیشهدرخت ها سر به سوی اسمان کشیده اند و نمی دانندآسمان به شاخه های درختانبا چشم خورشیدیشنگاه می کند تمام تنم به درد می نشیند وقتی که احساس می کنم دروغ می گویید وقتی حس می کنم دروغ می شنوم وقتی که دوست دارید دروغ بگویم و بشنوم وقتی که دوست ندارم دروغ بشنوم و بگوییم وقتی نمی توانم مثل شما به راحتی  باشما دروغ بگویم و مثل شما از سر بی دردی به قهقهه بنشینم و به پیله ی تنهائیم غوطه ور می شوم ………………. وقتی که پس از اینهمه تلاش پس از اینهمه باریدن باران پاییزی رنگین کمان دوست داشتن دارد  کمرنگ می شود ***  تمام وجودم به لرزه می نشیند وقتی که تنها هستی وقتی که تنها هستم وقتی که تنهایی را با تمام وجود حس می کنم وقتی که کودک چهار ساله ی درون کسی من هزار ساله را به ریشخند می نشیند ***  تمام وجودم را هراس بر می دارد وقتی که می اندیشم پشت هر چهره ی فرشته سان شیطانی ست و عشق را در گورستانها باید دنبال گشت وقتی که از نردبان دوست داشتن بالا می روم و به پوچی می رسم …… وقتی که معیار زندگی یا زنده بودن به داد و ستد خلاصه می شود…. *** خواهش می کنم کلام امشبم را که از سر دلتنگی بود به هیچ کس مگو یا با صدای بلند بگو که کسی نشنود *** تمام تنم سرد می شود وقتی که گرمی لبخند را بر لبانتان نمی بینم و فقط قهقهه سر می دهید از سر خودخواهی ***** کلام آخر اینکه دوست داشتنم دارد تحلیل می رود نه اینکه نفرت جایش را بگیرد هرگز … جای آن چه احساسی شکوفه خواهد زد در قلبم خدا می داند شکوفه ی مرگ باشد...

مطلب کامل

شکست سکوت

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

يك یادم باشد بگویم بارش اشک همان شکوفه لبخند است فقط خدا زاویه اش را به اندازه نیم صفحه چرخانده است یادم بینداز بگویم عشق همان نفرت است عشق من به خوبی خدا نفرت خدا از پلیدی من یادم بیاور بگویم سکوت همان فریاد است باژگونه شده تا آرامش شما را بهم نزند یادم نمی رود بگویم هق هق همان قهقهه است حروفش سر و ته شده بیاد کمتر دارم دومی را اولی را اما بسیار و دست آخر یادم آمد بگویم امشب عجب باد و بارانی بود نهال خاطره اش را در باغچه خیال شما مي كارم تا اگر نبودم بجای من و برای همیشه حفظش کنید ساعت ۲۰  سه شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۵  دو دنبال واژه ی نابی می گردم برای تکرار نام مقدس خدا یافته ام بر زبان نمی آورم بهتر از آنکه یافته ام اگرپیدا کردی از گفتن دریغ مکن می خواهم نماز بخوانم قبله کدام جانب است من که در هر شش جهت خدا را می بینم اما نمی دانم خانه اش کجاست منیریه ؟ سمت کوه دماوند؟ سلطنت آباد یا جوادیه؟ اگر پیدا کردی از گفتن دریغ مکن صدای ساز  سکوت می آید به همراه بوی یاس صدای سازی دیگر یا بوی گلی دیگر را اگر پیدا کردی از گفتن دریغ مکن ۱۴/۸/۱۳۸۵ ******* پس از انتخاب عنوان این شعر یادم افتاد که بگویم  شکست سکوت عنوان  کتابی از کارو...

مطلب کامل

نور و سایه

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

 سایه به دیوار یعنی چراغی هنوز هست نور هم سایه دارد اگر در برابر نوری درخشان تر  قرار بگیرد نور و تاریکی توامان دوگانه اند همزادند نور خدا شد تاریکی شیطان نیمه روشن ماه که سایه می خورد و سیاه می شود و سیاهی بیشتر هلال می شود و زیبا تر امتزاج سیاهی و سفیدی بر پهنای پهناور کاغذ تا تصویری طبیعی به چشم بیاید همه اش من همه اش تو من سیاهی مداد شمعی سیاه تو سفیدی شعله ی شمعی شعله ی شمع هرچقدر کوچک باشد بزرگترین فریاد است برای دادن پیامی روشن شب تنهاییم بزرگ و سیاه است نیم نگاه روشن کوچکت را از این سیاهی دریغ مکن سیب را به دست تو دیدم نیمش روشن بو نیم دیگرش تاریک عقربه های ساعت مچیم  از مدار تاریکی گذشته اند روز هنوز دست تکان می دهد برایم ساعت سایه را به دیوار میزان کن تا به نور برسی  پنجشنبه...

مطلب کامل