جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

برای تولد مانلی

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

گل کاشتی و باز بهاران شد
ابری دمید و موسمِ باران شد

آبی چکید ، در دل گندمزار
سختی گذشت و رنج تو آسان شد

انگار باز لاله، که می روید
بر گورخانه ای که گلستان شد

خورشید رفته بود که بی هنگام
نوری میان ابر نمایان شد

زخمی هزار ساله ، در دل بود
بر سینه ای که کینه اش ارزان شد

این ابر و خاک را ز دل بتکانید
بر پس زمینه ای که چراغان شد

من با خدا به راز و نیاز اما
راه خدا ، دوباره جانب شیطان شد

برخیز و برفروز که خورشیدی
دردم گریخت ، یاد تو درمان شد

____________

از لحظه های سیاه
فرار کن رقصان
چون بادباکی
که از زمین خدا
جدا می شود

25-1-91

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *