جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

پس لرزه ای از زلزله

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

حسد می ورزم
به تابوتهای بی جسد
که مرگ را به ریشخند گرفته اند

حسد می ورزم
بر جنازه های بی تابوت
که عشقهای بزرگ را
مانند بره ای کوچک
به قربانگاه و عرش خدا می برند

حسد می برم
به کشته های زلزله
که زمین لرزه تیرِ خلاصی شد
تا از سیاهی دروغ رها شوند
….

بگذار شعر، نا تمام بماند

مثل زلزله
که با رودبار و لار و بم آغاز شد و به ورزقان رسید
دو روز پیش هم
بوسه ای به چهره قهوی ای بوشهر زد
و این داستان هنوز ادامه دارد
برای اینکه فاجعه ناتمام نماند

برای اینکه فردای ما
ادامۀ هزار سالۀ سوختن در تاریخ

و حالاهم بوشهر
که قربانگاه و وامدار فاجعه ای هزارباره است

***

اگر خدا از قربانی کردن
دست بردارد
برگ تازۀ زیتونی
به منقار
برایتان به ارمغان می آورم
که بر گلدانِ خاک خوردۀ متروکتان بگذارید

21-1- 91

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *