جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

تبلورِ تنهایی

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

هزار پنجره در اینجا هست
که هیچکس نمی بیند

کسی نمی پرسد
چه نفسِ نا کشیده
هنوز در قفس زندانی است

***

به دنبالِ خیالِ دل انگیزی هستم
که به چنگکِ خاطرۀ شبِ سیاه بنشیند

مانندِ استخوانی
که دندانِ سگی را
نوازش می کند

***

نومید وار و نا امید
ساقه علفی می شوم
که کشتگری
به دندان می برد

اما دو دانگِ شب هنوز
به رنگِ دردِ شما باقی است

صدای آژیر را هم
کسی نمی شنود
بره های کوچک نیز
هنوز
خوابِ سبزِ علف می بینند

 

فروردین 92

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *