جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

مردمِ نگاه دختر افغانی

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

دستم نمی رودکه دوست بدارم

یا

دوست دارم که بگویم اما

نمی توانم بگویم

یا خیالی دیگر

خیل خوابگردهای گمشده در مرزها

در انتظارِ خوابیدنم هستند

تا به پستوی خوا بهای سیاهم پناه برند

پائیز می آید و بارانِ پائیزی هم

همه چیز را و خاطره ها را…

دستمالی را به دستم بده

بگذارش برای بعد

پائیزِ قرن را

* * *

هزار شب می شود که خواب نمی بینم

دکتر گفت اینکه خیلی خوب است

و من برای اینکه شبها خوابِ بد نبینم

روزهای رنگِ شب گرفته را

تمام می خوابیدم

تا خوابِ خاطره ها را

تا شب

راستی!

شب سیاه تر است

یا

مردمِ نگاه دختر افغانی؟

نمی دانم

امشب

با کدام سیاه چشم افغانی

پیمان بسته ام

که به خواب نمی روم

و یا اوست که شاید

سر خوابیدن ندارد

و مردم چشم های سیاهش

باز و بسته می شود

و نمی گذارد خواب بد ببینم

مهر 80

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *