غزل تلخ
با رنگ زرد پنجره سرمي خورم
تا رنگ زرد خورشيد
_
از ادحام كوچه صدائي مي آيد
در انزواي خانه دلم مي خواهد
خنگ عنان گسيخته فريادم را
بر شيشه هاي پنجرة بسته ، بدوانم
“تلخ
تلخ
تلخ ”
_
با رنگ زرد پنجره سرمي خورم
تا ماه سرد به زردي نشسته
دي ماه 52
شب سركشيد خاطره را تا ته
و صبح روز بعد
من بودم و تكدر خاطر