شاعر شعر كوچه
براي زنده ياد فريدون مشيري
تقديم به سيمين بهبهاني ( * )
در شبي بي ستاره بي ” مهتاب ”
شاعر شعر ” كوچه ” رفت از دست
رفت و پرواز كرد با خورشيد
به اقاقي و نسترن پيوست
***
كوچه ات را هزار شب رفتم
رفته ام باز نيمه راهم
از بهشت كلام سبزت باز
دوزخي ناسروده مي خواهم
***
بوي مهتاب و كوچه مي آيد
سايه عشق پشت در خواب است
ريشخندت هنوز لبخند است
خنده ات در حجاب مهتاب است
***
صد فريدون كنار تختش بود
هفت فرهاد تيشه بر يادش
تا بسايند بر بلند كبود
قله اي چون بلند فريادش
***
دل دريائيم نشسته به گل
كوچه خاليست عاشقان خسته
به كجا مي كشانيم اي سال
اي ” كبيس خبيث ” در بسته
79/8/7
( * ) در بدرقه پیکر فریدون مشیری از تالار رودکی ، در خیابان حافظ هم قدم با زنده یاد سیمین بهبهانی بودم . گفتم این سال کبیسه چرا دست از سر بزرگان شعر و قصه بر نمی دارد . او اصلاح کرد و گفت ” سال خبیثه ” . این اصطلاح را در مصرع آخر شعر آوردم و شعر را تقدیم به او کردم .