جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

كودكي كنار خيابان

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

كنار خيابان افتاده ام

نياز به قرص ناني دارم

***

گروه گروه

از جشن عاطفه ها مي آيند

و هيچ كدام كودك افتاده در كنار خيابان را

نمي بينند

***

كنار خيابان افتاده ام

نياز به قرص ناني دارم

تازه و گرم

در اين شهر

چند هزار نانوائي هست؟

و روزي چند قرص نان از تنور بيرون مي آيد؟

چند هزار بار؟

چند هزار بار قرص ماه را بشمارم

در انتظار گرفتن صدقه اي

براي داشتن يك قرص نان؟

***

كنار خيابان افتاده ام

نياز به قرص ناني دارم

هنوز خدا را از ياد نبرده ام

اما كي؟

كجا؟

خدا

مرا از اين گرسنگي نجات مي دهد

***

كنار خيابان افتاده بود

خواب نبود

ماه را مي ديد كه به آهستگي از شرق آسمان به سوي مغرب مي رفت

اسفند 78

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *