دقيقه هائي در رنج و دوست داشتن
1
رنج مي كشم
دوستت دارم
چون دوستت دارم
رنجت مي دهم
تا پخته شوي
2
رنج اقيانوسي است
شادي قطره اي
چند قطره با اقيانوس برابري مي كند؟
_اين است معادله زندگي
3
دلي بي درد نيست
و كتابي بي نوشته
بيش از اين نمي گويم و
نمي رنجانمت
4
زخم زبان را مرهمي نيست
ضماد پوزش
زخم را به ريشه استخوان مي رساند
اگر مي خواهيد بكشيدم
زخم زبان بزنيد
5
روبه رويم نشسته اي
كبوتر نامه بر تو را نمي بيند
مي رود و
در غبار گم مي شود
6
درخت صداقت
ميوه پلشتي به بار آورد
پلشت منم شايد
كه چنين مي پندارم
7
زبان براي تفاهم بود
ولي دريغ
دليل سوء تفاهم شد
8
مادربزرگم را نديده ام
نسل ها از هم جدايند
تو را نمي بينم
انسان ها از هم جدايند
9
اي كاش مي توانستم تو باشم
اگر مي توانستم تو باشم
تمام جهان بودم
10
تنه گردوي پير
جوانه زد
وقتي بهار را
در آستانه ديد
11
بهار بر بال پرنده اي بود
كه پر كشيد
پائيز است حالا
12
نمي دانم كدام را ترجيح مي دهي
مرواريدي از شعر بر گردنت بياويزم
يا مرواريدي بر گردنت
و برآن شعري بسرايم
13
در نظر بازي
لحظه اي را باختيم
و خاطره اي را
برنده شديم
14
لباسي پرچين بپوش
زلفت را پر چين كن
با چين و شكن گيسوانت
به مصاف چين و چروك پيشانيم بيا
15
صله شعرم بوسه ايست
تا شعري ديگر بسرايم
در وصف بوسه ات
16
باغي پر انگور به تو دادم
چرا كه دوستت دارم
يك حبه به من بده
تو كه مي گوئي دوستم داري
17
به دنبال چيستي؟
دوست بداري
يا دوستت بدارند
اگر مي خواهي دوست بداري
دوستت مي دارم