جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

دلتنگی ها

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 31, 2021

شامه ی ما

عجیب عمل می کند

 بوی نفرت را

از هزار فرسنگی حس می کنیم

اما

بوی عشق را

درکنار

نه

***

هزار بار گفتم دوستت دارم

یکبار برای امتحان گفتم نه

از طناب ستبر و هزارپیچ دوست داشتن دل بریدی

بر آن نخ نازک نفرت چنگ زدی

و حالا در ته دره ی تنهایی

منتظری تا هزار بار دیگر

هزار باره شود این حدیث

***

پر « واز » می کنی که به ثانیه ای دیگر

فرود بیایی و بنشینی

پرواز کن برای همیشه

بسوی لحظه های پر تحرک و جاری

و ثانیه های مرده را

برای همیشه پشت سر بگذار

***

کاش خدا نبود

عدالت اما بود

کاش خدا نبود

ولی عشق بود

نه اینکه خدا می تواند نباشد

همانگونه که بی عدالتی و نفرت

که همزاد همیشگی اشرف مخلوقات است

کاش حکمت اینهمه ظلم و ظلمت

روشن می شد

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *