جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

معصوم هفتم

نوشته شده توسط به تاریخ مارس 30, 2021

برای هوشنگ گلشیری

آنکه بهترین است

در بهار

به آسمان

و به جمع عاشقان می پیوندد

بهار عشق مبارک

***

با بودنت هنوز

خانه را رنگین می کنی

با بودنت هنوز

شعر مرا آهنگین می کنی

با بودنت

_ که می دانم برای همیشه هستی _

هنوز

بر کتابخانه های هزاره های بعد

وقتی که کهکشان برای تو سرود می خواند

درد امروزم را که هفدهم خرداد است

تسکین می دهی

بهار عشق مبارک

***

جاودانه ای

به جاودانگی پیوست

دلم زخمی شد

آن کسی که در رفتن زخم به دلم نشانده

به تخت سلیمان نشسته و کلاهش خورشید است

و به ” خورشید کلاه ” قصه امشبش می خندد

دلم برای کتاب های گمشده ام تنگ است

و برای آن شب که « حدیث ماهی گیر و دیو » را تا به آخر برای

دوستی خواندم

دلم برای عشق گمشده ام تنگ است

و آرزوهای خوب بدل به یاس شده

در این بهار

بهار عشق مبارک

***

از همیشه بیشتری

بزرگتری

حتی

اگر

ازدحام خیابان شریعتی

تا سه راهی ظفر

نبودنت را

به تعزیت بنشیند

هنوز « مثل همیشه » مثل دختر کوچکی که « عروسک چینی » اش شکسته

دلم تنگ است

و با هزار شعله اشک که به گوشه چشمم می روید

صعود ستاره ام را جشن می گیرم

و با گریه می سرایم

بهار عشق مبارک

***

برای » بره های راعی گم کرده »

پنج معصوم» را به یادگار گذاشتی »

معصوم ششم سرزمینت بود

معصوم هفتم » خودت شدی »

……..

هزار حرف برای گفتن داشتی اگر پنجره ای بسته بود

هزار حرف برای گفتن داشتی اگر پنجره ای باز بود

در سال های آخر هزاره دوم

هزار عشق را خنجر کردی

برای باز کردن دمل نفرت

و در ماه های اول هزاره سوم

خدا

که دوستت داشت

مثل کبوتری

آن قدر روبه رویت پرید

که تو را از خود کرد

و با خود برد

بهار عشق مبارک

17/3/79

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *