پرواز كن
– براي پسرم مازيار –
دوست داشتنت را
دوست دارم
اگر مجال داشته باشم
نمي گذارم
هميشه نباشي
***
به خاطر تو كه دوستت دارم
هر وهني را پذيرايم
تنها بر اين دريغ مي خورم و بيم دارم
كه تو هم پذيراي وهني ديگر باشي
چرا كه زندگي شطي ست
كه به بيراهه مي رود
***
آهو بره اي كوچك هستي
با دوست داشتن و كنجكاوي و بازيگوشي
احساسي بيشترين داري
و فاصله خنده و گريه ات
بغايت اندك است
پرواز را از خاطر برد
پرنده
نگاهت را چون ديد
سرگردان و عاشق
بيشتر از من كه در دروازه چهل ايستاده ام
و عشق را بيشتر از من تجربه مي كني
هر چند
تنها سه بهار بي پرنده را ديده اي
***
بيشتر از من و زيباتر از من
زيبائي را مي نوشي
با پياله كوچك چشمانت
بيشتر از من زشتي ها را خواهي ديد
و چه رنجي خواهي كشيد
***
زمان از چشم هاي تو بي رحم تر است
12
چشم هاي تو از احساس من صادق تر
احساسم مي گويد
بگذار زمان را
در چشم هاي تو به تماشا بنشينم
***
سنجاقكي مباش
بر دفتر زمان
سنجاق شده
پرواز كن
نه چون من
آبان 67