جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

کوچکتر از کوچک با بزرگترين

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

کجا هستي؟

جوابم را چرا نمی دهی ؟

به خدا می گفتم

***

خوابيده بودم

خدا گفت

***

از خدا پرسیدم :

مگر تو هم می خوابي؟

؟؟؟؟؟

همانگونه که تو

مگر نمی دانستی

….

…..

مگر نمی دانستی

من تو را از روی خودم خلق کرده ام

خدا می گفت

***

تکرار کرد

تکراری در سکوت

و

این گونه ادامه داد

… 

گاه آفريدنت

آينه را روبرويم گذاشته بودم

می دانستم که شيطان سعی می کند در روانت رسوخ کند

به اختيار خودت گذاشتم

تقابل يا تسليم

***

دیگرباره از خدا پرسیدم…

مگر تو مثل مني؟

…..

مگر تو هم هر شب مثل من می خوابي؟

؟؟؟؟؟؟؟

….

..

.

مثل تو هستم من

….

ولی در عجبم

 چرا اينقدر سئوال می کنی

چرا نمی گذاری برای لختی بخوابم؟

؟؟؟؟؟؟؟

***

از خدا پرسیدم :

چقدر می خوابي؟

؟

جواب داد

بيشتر از هزار سال به وقت شما

به وقت خودم

امشب تا فردا

***

تازه فهميدم سرچشمه ی اينهمه ظلم و ظلمت از کجاست؟

خدا به معيار خودش هزار سال می شود که خوابيده

من و ما به معيار خود

چند صباحی

بيداریم

 و

درد می کشیم

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *