جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

چند زخمه ی خورشیدی به تار امشب

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

 جوانمردی و گذشت را

از دیروز یاد بگیر

که گذشته است و هرگز دیگر باره باز نمی گردد

***

روبه جانب مغرب داشتم امروز

و او برای دیدنم سر بر نگردانید

رو به سوی خورشید دارد همیشه

گل آفتاب گردان

***

کسی را می شناسم

 که غروب را هر دقیقه می دید

من اما هزار سال می شود که آنرا ندیده ام

***

هزار ساله ام مگر؟

که به سادگی از هزار سال

حرف می زنم

***

آفتاب

چه زیبا می رقصید امروز عصر

بر آسمان آبی

به گوشه بال کبوتری که دیگر نیست

***

بدون حضورت شب طی نمی شود

آفتابی مگر

که همراه آفتاب غروب می کنی ؟

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *