ستاره اي كه پلسار مي شود
هنوز همانم
فرشته نه
سايه اي از روح دوست داشتن به ديوار نفرت
– ديوار را فرو بريز-
هنوز همانم
ده ساله كودكي
لباس ميانسالي پوشيده
ده ساله كودكي ميان خيابان
كنار جقجقه هايش-براي فروش-
دانه دانه
-براي مردمي كه نمي شناسد-
كلاله عشق عرضه مي كند
هنوز همانم
سايه اي به ديوار دوست داشتن
-هيچگاه نپرسيده اي كسي كه اينهمه طالب دوستي است-
به كدام كهكشان تعلق دارد
هنوز همانم
كودكي كه بر برگ تاك فال مي گيرد
و فالش/هميشه به عشق مي نشيند
هنوز همانم
زمزمه اي در سكوت
ستاره اي كه از تداوم نفرت
پلسار مي شود
هنوز همانم
گناهكار آدمي كه به سيب دست زد
و سيب را براي بوئيدن چيد
هنوز همانم
كسي كه عاشق عشق بود
و وقتي از تمام ستاره ها نفرت مي باريد
به بياباني افتاد
و خار عشق
پايش را خليد
هنوز همانم
كه عاشق ستاره هاست
و عاشق عشق
و نمي داند
سرچشمه اينهمه نفرت در كجاست
هنوز همانم
هنوز در آينه
-به سادگي كودك دو ساله اي –
به خودم
لبخند مي زنم
و مي بينم
تصويرم در آينه به گريه نشسته است
هزار بار شام آخر را
از اول بازي كرده ام
و باز منتظر شام آخر ديگري هستم
هنوز همانم
جوياي جمعيتي پس از تفريق
دستي براي دوستي
ابري براي باران
تا تمام گناه زمين را
بشست و شو بنشيند
مرداد ۷۷
() پلسار Pulser اجرام فضائي كوچكي در كهكشان راه شيري هستند كه امواج راديوئي خاصي را با فركانس مشخص ارسال مي كنند.