جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

بازهم به همین سادگی

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

روی زمینم

در  راه رسیدن به خانه

کنار بزرگراه ایستاده ام برای نوشتن

سی دقیقه مانده به ساعت ده و ده دقیقه

که عقربه های ساعت

به شکل بالهای پر پرواز پرنده  ای  شوند

یا انگار آسمان باشد

که بال گشوده و مرا طلب می کند

به آسمان چشم می دوزم

به قصد دیدن ستاره ای که هنوز شماره ندارد

– در قصه آمده که ستاره ها همه را شماره گذاری کرده اند –

آسمان را غبار گرفته و چشمم چیزی نمی بیند

****

به زمزمه زیر لب

چیزی می گویم

وردی/ دعایی

در وزن فاعلن مفاعیلن

یا مفعول فاعلاتن

یا مثل زمانی در آینده که دوره ام می کنند

با بانگ بلند لاالله الا الله

وقتی که حادثه

به سادگی اتفاق افتاده است

***

به زمزمه شاید

نام خداست که بر زبانم جاری می شود

و زمزمه بزرگ و بزرگتر می شود

و من کوچک و کوچکتر

آنقدر کوچک

که بر موج زمزمه

– که حالا به قدر کافی بزرگ شده –

سوار می شوم

برای گردش در آسمان

حالا دارم ستاره ها را که زیر پایم هستند

نظاره می کنم

برای یافتن ستاره ای که هنوز شماره ندارد

و به ثانیه ای دیگر

حس می کنم که روی زمین ایستاده ام

به همین سادگی

 ساعت 40: 21 شامگاه 6/6/85

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *