جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

از سر دلتنگی

نوشته شده توسط به تاریخ آوریل 1, 2021

می خواهم آفتاب شوم

ابر کینه

اگر بگذارد

***

می خواهم

باران شوم ببارم

برای اینکه سبزتر از همیشه شوید

برای اینکه همیشه سبز بمانید

و  سبزینه ای   دیگر باره

اگرچه خودم به زردی

می دانم

باز

***

می خواهم

 به سیاهی شب باشم

آلوده اما به خاکستر غروب

تا در انتظار فلق بنشینم

***

می خواهم آب شوم

دریا نه

قطره ای

چقدر تشنه در این بیابان لم یزرع

اشک چشمهایشان را

بر کف دستانشان

برای رفع تشنگی

***

هنوز

در کوچه های بی بن بست سرگردانم

 و هنوز

دلم هوای کوچه ای گمشده در شاهراههای کودکی را دارد

که دو بن بست داشته باشد

از دو سوی و

راه گریزیش

 نه

اسفند ۸۵

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *