جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

با پلكها

نوشته شده توسط به تاریخ ژوئن 12, 2018

 

 

تنهائي عظيمي را

با پلكهاي خيس و خسته و خواب آلودم

حس ميكنم

بيگانه است با من

شب

امشب

بيگانه اند با من

چونان هميشه اين چراغهاي مكعب شكل

بيگانه است با من

اين سرو سالخورد

و نيز در رئوفت آب عكس ماه

ماهي كه خود گريخته

اگر چه بجا مانده

در عمق آب عكسش و

دارد

مي گندد

***

آن مرد ژنده پوش

كه در دورتر مسافتي از من

خوابيده است

روي نيمكت سبز

تنهائي عظيم مرا

آشفته مي کند

 

شهريور 50

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *