سفره های سرشار از تهی
– در سوگ زلزله ی آذربایجان –
-تقدیم به س.ع. –
…
طعم کلامت
بوی زلزله می دهد
بوی تنهایی و حقارت بازماندگان فاجعه
که به جمع تهی دستان پیوسته اند
کنار کاسه های تهی
در میان سفره های خالی
اما سرشار از فقر
***
از خطه ی آذربایجان می آیم:
پس از فرو نشستن فاجعه
فاجعه ای دیگر
در آستان وقوع است
فقری دوباره که مرا و مردمم را
به فروش کلیه های دوم وا می دارد
و قلبی که لخته … لخته… خون … خون… خون …
خون دلمه بسته در آن جاری ست
***
در آینه روبریت
مرا به تماشا بنشین
که تصویری کهنه ام
با دستهای تهی مانده
و آرزوهای به باد رفته
***
کودکان کوچک خیابانی را هم ببین
کنار برج های بلند
که از وقوع زلزله ای سهگمین تر
خبر می دهتد
23-5-91