شب به خیر
– شب بخیری برای کسی که من است –
…
شب به خیر
نیمه شب است
درد هم
مثل همیشه
بیشتر از اندازه
….
دردهایت را گلوله کن و زیر بالشت بگذار
که فردا صبح زود
با آنها
نارنجکی بسازی
***
نه سه سال
نه سی سال
نه سی صد سال
سه هزار سال می شود که گرده پشتم را
به نقش خنجر و شلاق وا گذاشته ام
و در این هزاره ها
درد
چهره ی استخوانیم را زینت بخشود
ولی چه سود
که از سکوی غرور عزیزم
هرگز پایین تر نمی خزم
***
خاک عقیم
ابر عقیم
دستها و خنده های مان عقیم
….
آفتاب باورمان اما
هرگز عقیم نمی شود
***
در جستجوی مسیری وارونه ام
از درختی کهن به نهالی جوان
از نهالی جوان به جوانه ای
از جوانه ای به دانه ای
…..
تا دوباره شکوفا شوم
دانه رشد کند و جوانه ای شود
تا نهالی و درختی
در سرزمینی و به دامن آفتابی
اما
که از فریب و دروغ تهی باشد
4-6-91