ترا و کودکان خیابان را
برای محمد علی سپانلو –
…
کار بیهوده ای ست شاید
…..
کنار هم گذاشتن برگها
تا ستاره ای بسازم
کنار هم گذاشتن ستاره ها
تا درختی
کنار گذاشتن نفرت
تا عشق
***
کار مفیدتری هم هست
……………
سر به سجده بگذارم
و مهره های تسبیح را در میان انگشتانم بلغزانم
که با عبور هر مهره
بر ریسمان تسبیح
حواله باغی در بهشت نصیبم شود
***
با تلخ خندی دروغی گفتم
….
بهترینی هنوز هم هست :
با دستهای تو
قصری می سازم
با خشت هایی از طلا و خشت هایی دیگر
نقره
و در جشنی با شکوه
تنها ترا و کودکان خیابان را
به میهمانی کوچکم دعوت می کنم
26/6/1391