بعد چهارم ، در جهان سوم
– برای مرتضی برخورداری –
…
دانش بشر
از بعد چهارم جلو می زند
سرنوشت جهان سوم اما
چنین رقم خورده :
« شادی از گریستن ….
رنج دیروز را
دستمایه ی رنج فردا کردن ….
گریستن در شادی »
***
صفحات سفید تاریخ
از خودکامه هایی که می آیند و می روند
سیاه شده
داستانها هم نوشته اند
از غارتگرانی که نفس کشیدن را حتی
به یغما برده اند
…..
برای مردم بی خبر هم
چکامه ها نوشته شده
مردمی که برای گدایی آنچه که از دست داده اند
دست بسوی خدا دراز می کنند
ساعتها به سجده فرو می روند
در مقابل همان خدا
که نشان داده ،
دوستشان ندارد
***
یعد چهارمی
برای مردم جهان سوم نیست
زندگی در این جهان
دوری باطل است
توان گریز از آن
همت می خواهد
***
البته
اگر باور کنیم
هر جرقه ی کوچکی
می تواند آفتابی شود
یله دادن در یرابر « ندانستن » را رها کنیم
و خود را بخواب زدن
برای رسیدن به تصوری بیهوده
– رسیدن به رویای بُعدی دیگر ،
که کسی هنوز آنرا ندیده است –
***
دوباره به تکرار می نشینم :
هر جرقه می تواند آفتابی باشد
ابر ندانستن
اگر بگذارد
8-7-91