جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

بازی با واژه ها – 4

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 31, 2016

گاهی
پرسشی کوتاه
پرستشی بلند می شود

***
آسمان را ببین تا خودت را ببینی

مرا و دیگرانی را
و همهمه پائیز را هم
گاهِ بر آمدنِ ابرهای یائسه

ِ***

درد می کشم
برای اینکه نگویم :
« درد می کشم »

***

موجی به سنگی برخورد می کند
ناپدید می شود
سنگی اما
در تلاطم موجی کوچک
در خودش می شکند

***

دروغ می گویم تا دروغ نگفته باشم
مثل آفتابی
که می تابد و هنوز
بر نیامده است

***

اگر سخنی نیست
خاموشی باید

هزار آتش فشان
بجای من
در تب و تاب خیزش هستتد

***

سر شاخه های خوابهای کوتاهم را
هرس می کنم
برای رسیدن و دیدنِ خوابی بلند تر و زیبا تر

***
از نیمه که می گذرد
روز

شب را به بازی می گیرم تا از پله کان خواب برشوم
شاید خواب
سرسره ای شود در سرازیری

***

پایان داستان هم
مثل همیشه
از یادم پریده است

 

8-9-91

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *