جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

بازی با واژه ها – 1

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 31, 2016

آنجا
عصایی در دست است
اینجا
دست بر عصا

***
از ظهور ستاره می ترسیم
شب که می شود اما
به ستاره ها زُل می زنیم

***
همسایه
سایه هم ندارد
در سیاهی می آید
تا دوباره در سیاهی گم شود
***

از « لبخندت »
حروف « ن » و « خ » را برگزیدم
تا نخی شود
یا ریسمانی
شاید
طناب داری

***
نفرت از عشق بزرگتر است
نفرت چهار حرف دارد
عشق
سه حرف

***
بازی
تازه شروع شده
الاکلنگ نیست
که فقط به بالا و پایین رود
***

از زخم خنجر
درد نمی کشم
از زخمه صدای کودکان خیابانی اما

که گوش خدا
هرگز نمی شنود

***
بیا کمی با هم بازی کنیم
سکه ای به دستم بده
سکه ماه را
از آسمانم بردار

***
وقتی که گم شده ای
چه فرق می کند
که عقربه های ساعت
بر کدام مدار می چرخند

***

نبضم کند می زند
فشار خونم هم بالاست
دروغهایم تمام درست
آسمان این سرزمین هم
هنوز خط خطی است

***
وقتی که ابر
آبستن باران هست
یا تو بغضی در گلو داری
یعنی هنوز هست
یعنی هنوز هستی

***
گربه ای میان قفس
لم داده و دندان تیز می کند
برای زندانبانش

13- 7-91

 

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *