جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

بازماندگان زلزله از یادمان نروند

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 31, 2016

– یک –

از سرما می لرزم و خواهم مرد
بجای دوست داشتنم
پتوی کهنه ای نثارم کنید

– دو –

همه چیز ناپدید شده

نه آبی برای فرونشاندن عطش
نه آتشی برای گرم شدن

در سرمای زمهریر زمستانی که در راه است
نان و آب و آتش را
از دستهای غبار گرفته ام
به یغما برد ه اند

حتی
دستهای مهربان تو را هم

 

– سه –

یک امشبی را
از پس یک ماه التهاب
آرام تر بخواب

بخودت شب بخیر بگو و بالش خاطره هایت را
از خاکستر چهارصد جسد پر کن
و زیر سرت بگذار

 

– چهار –

تمام خشت و خاک این دیار را
برای یافتنت
با چنگ و دندان گشتم

باور کن که سرما
امسال
زودتر از همیشه آمده
آغوش گرمت کجاست مادر ؟
– پنج –

به گوشه امنی بنشین و به گریه کودکان بیرون دایره محبت افتاده
بخند
فراموش کن خودت را و مرا

اگر کلامم را هنوز درک نمی کنی
کرکره گوشت را
برای همیشه پایین بکش

 

– شش –

بیایید دیگر بار
دست به دست یکدیگر دهیم
برای کمک به کودکان بی گناه
مادران محنت دیده
خواهران هنوز به سوگ نشسته
پدرن و برادران خاموش
با بغضی در گلو

و پیش از آنکه آرزوی مرگ کنیم
– برای خودمان که زجر می کشیم –
– برای دیگرانی که زجرمان می دهند –
برای بازماندگان زلزله
دست بر دعا ، نه
به یاری شان بشتابیم

 

– هفت –

سوم و هفتم و چهلم مرده ها تمام شد
شمارش معکوس
با طلوع سرما
تازه برای زنده های بازمانده شروع شده

بی خانه
بی غذا
بی محبت دستی نوازشگر
مگر چقدر مهلت باقی است ؟

چهل روز
یک هفته
یا سه روز ؟
22/6/91

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *