جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

نومیدواری

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

پستانکی به لبت می گذارند
میان گهواره
وصیت نامه ای به دستت
میان گور
در این فاصله
کبوترِ کوچکِ قاصدی هم نیستی

***
پستانکی به لبت می نهند
که پرچینی شود
بر فریادت
تا خاموشی

***
درخت بی برگ پائیزی
هاشور می زند به به حاشیۀ سربی
تو هم تا همیشه
با مژه
آسمان خاکی را جارو کن
فرشتۀ چشم بسته و شمشیر و ترازویش را هم
به خوش باوران بسپار

***
درد را هنوز درمانی نیست
امدادگر اما
مسکن را
همیشه به هنگام می دهد
زمانه سخت شده
زخم کینه اما آیا
به بوسه ای دروغین ، التیام می یابد ؟

نومیدوار باش
که دیگر بار
با دسته گلهای تازه به دیدنت می آیند
تا ترا به آسمان رویاهایت برند
انگار گله ای به چَرا به بازار شام
با علف های آبی و سرخ و خاکستری
پستانکی هم دوباره ، به لبت می گذارند
و خنجری بر گلوگاهت

آذر 92

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *