جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

لب و دندان و روزی دیگر

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

– ادامه شعر : « قطره ای در دریا » –


چقدر پنجره زیبا تر می شد
که غنچۀ عشق
در دهان های خفته باز شود

***

فاحشۀ اشتباه هم همیشگی است

دفترِ دو روز پیش را نیز
مثل همیشه
به یمنِ لعنتِ عادت می بندیم

***
دندانِ سخت از دریدن باز مانده
بدل به لبی نرم

تا برایِ مکیدنِ دوبارۀ خون

***
نمی خواهم فقط دوستتان داشته باشم
نمی خواهم فقط خورشیدوار
بر این بیابان بتابیم

روزنه کوچکی بر آسمان ،
قُطرِ کوچکِ قطره ای ،
عبور ابری پر از فریاد
شعاع تشنگی ، گرسنگی و دست تنگی را
کم می کند

***
عبورِ ستاره ای در کهکشانی دیگر اما
لبخند تاریکم را
به گوشۀ تنهایی می کشاند

***

باد سهمگین
پرهای کوچکِ میانِ بالش را برد

عشق در چگالِ نفرت افتاد
و دردی دوباره جوانه زد :

« اگر خاطره ای زیبا باشم
آرام تر بخواب می روم »

***
دندانهایی سخت و لبی نرم
و آهنگی نا خوش
که در سکوتِ میانِ شب
نمی توان شنید

هنوز گرگها
در این کشتارگاه
در تدارکِ خوردن و دریدن هستند

و کودکی از جنس ما
در انتظار دیدن خاطره ای از جنس بلور
به سوگِ گذشته نشسته
تا به مردن خود دل خوش

آفتاب هم اگر
پشت هزار اما وشاید و ای کاش و باید
بتواند بتابد
در پسِ فردا
فریادِ امشب
خاطره ای دیگر می شود

29-12-91

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *