جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

روزی که می آید

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

چه در عبور شک کنی
چه از شک عبور کنی
جیره ات از زندگی
دیدن پرواز پرنده ای گریخته از قفسی است
به خاکی آسمان
که ترا و تنکنایِ قفسِ ترا
از یاد برده است

***

همه چیزی باژگونه خواهد شد
و روزی خواهد آمد
که مردگان به تسلای زندگان
کفن از دوش بردارند
و هر زنده
نماد مقبره ای است
***
روزی که شرم
افتخار می شود
و دلبستگانِ روشنی
قرصِ طلائی خورشید را برای قرص قهوه ایِ نان
به حراج می گذارند
مدیحه سرایان هم
پیرامون سفره های خون آلود
به هر چه که باید بیشتر شود
« قناعت می کنند »

روزی که من
پا و دست زخمی
دست و پا شکسته ها را
به سکوت و سازش دعوت می کنم

روزی به دور از پاکی
که آسمانی به سلام و ستاره و لبخند
جواب نمی دهد
و قفلی از جنس سکوت
پنجره های به اشتباه گشوده را می بندد

19-4-92

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *