جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

بلبلی که گرگ شد

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 30, 2016

 

_ به بهانه دیدن دوبارۀ نمایش پلکان . تقدیم به زنده یاد اکبر رادی ، هادی مرزبان ، دانیال حکیمی ، مهری آسایش و عزیزان دیگر –

دوست داشتن ، افسانه ای شده
سرمای خشونت و نفرت و آز
آبی آسمان را
سیاه تر از شب کرده
عقابان کوچک هم
زیرِ پَر
دنبال لانه کوچکی می گردند

***

کسی نمی دانست
بوریا
قالیچۀ سلیمان می شود
….
حالا هم
به آواز نوحه دلخوشیم

جز ناسزا صدائی نمی آید
و کلید جهنم
در دستِ تفرقه است

***

قمری گرگ شد
« بلبل » کرکس

هنوز گرگها
در این کشتارگاه
در تدارکِ خوردن و دریدن هستند
و کودکی از جنس پابرهنه ها
در انتظار دیدنِ خاطره ای در بلورِ درد
به سوگِ گذشته نشسته
تا به مردنِ تدریجی دل خوش باشد

***

دندانهایی سخت و لبی نرم
و آهنگی نا خوش
که در سکوتِ میانِ شب
نشسته است

***

روبروی « پلکان » نشستن و دیدنش انگار
جانی را به سیخ می کشیدند

دوباره دیدنش
قدم زدن به خاطره ای دور
….
از زاویه ای اما
هنوز بوی گلاب می آید

 

27-1-92

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *