نور و سایه
سایه به دیوار
یعنی
چراغی هنوز هست
◊
نور و تاریکی
توامان دوگانه اند
همزادند
نور خدا شد
تاریکی شیطان
◊
نور هم سایه دارد
اگر در برابر نوری درخشان تر
قرار بگیرد
◊
نیمه روشن ماه
که سایه می خورد و سیاه می شود
و سیاهی بیشتر
هلال می شود
و زیباتر
◊
امتزاج سیاهی و سفیدی
بر پهنای پهناور کاغذ
تا تصویری طبیعی به چشم بیاید
◊
همه اش من
همه اش تو
من سیاهی مداد شمعی سیاه
تو سفیدی شعله ی شمعی
شعله ی شمع
هر چقدرکوچک باشد
بزرگترین فریاد است
برای دادن پیامی روشن
◊
شب تنهاییم بزرگ و سیاه است
نیم نگاه روشن کوچکت را
از این سیاهی دریغ مکن
◊
سیب را به دست تو دیدم
نیمش روشن بود
نیم دیگرش تاریک
◊
عقربه های ساعت مچیم
از مدار تاریکی گذشته اند
روز هنوز… دست تکان می دهد برایم
◊
ساعت سایه را به دیوار
میزان کن
تا به نور برسی
آبان 85