جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

فصلي در شب

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

در شب

آن جادة سپيد و طويلي كه

تا انتهاي وحشي جنگل مي رفت

تصعيد شد

و بر جدار ماه

يك هاله سپيد نشست

_

هر شاخه درخت تنومندي

با حنجرة كبودش فرياد مي كشيد

و عاجزانه

ناخن نرمش را

بر پيكر سياهي مي سائيد

در من شبي بجا ماند

و در شب فضاي شيشه اي اطرافم

فرو شدم

_

چون شاخه هاي نوميد

كه باژگونه سر به حقارت مي سايند

دو شعلة بزرگ كه در من بود

خاموش شد

و من

با خنده هاي ميرا

تا چهره اي عبوس و خشن

رفتم

تير 48

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *