جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

سرود دردهاي موازي

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

از گردونه ی دوست داشتن

پروانه ای پرید

پریدنش مبارک باد

 

گواهِ وسعتِ باران

تپه زارانی که باران را نوشیده اند و به سبزی نشسته اند امسال

گواهِ صاعقه

پروانه هایی که می پرند

به موازاتِ عشق

***

بر تخته ی سیاهی

معلم ریاضی

با گچ سفید

دو خط موازی کشید

تا هزار مسئله سخت را در ذهن کودکانه ما آسان کند

پس موازی شدیم و موازی رفتیم و موازی گفتیم و موازی گریستیم

خطوط موازی به بینهایت کشیده می شدند

و ما بر دو جانب موازی رودخانه ای که تا ابدیت امتداد داشت

چونان صف چنارانی سالخورد

با خستگی به تسلیم سر سپرده بودیم

وقتی که آفتاب هنوز بر نتابیده بود

 

آفتاب راهِ همیشه و ماه

راه همیشه را

و لکه ابری سرگردان بر آسمانِ فیروزه ای در تردید

مگر بشود بارانی

تا ببارد به گونه ی کودکی گریان

یا غنچه ای خندان

***

از گردونه ی دوست داشتن به دور افتاده ام

چونان تبری خسته به جنگلی سر سبز

یا قایقی باژگونه

بر دریایی بی افق

یا ترانه ای که به لب گزیدنی

دشنام می شود

* * *

مرا و ترا چه می شود

که بر سر راهِ تو

دوست داشتنم ترک بر می دارد

و آسمان ترک بر می دارد

و عشق ترک بر می دارد

تير ۱۳۸۵

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *