جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

درد می کشم

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

درد  می کشم

برای اینکه فراموش کنم

که هنوز درد می کشم

صدایم

هنوز برای کسی آشنا نیست

همسایه

همسایه را نمی شناسد

فقط به پنجره سرک می کشد

عاشقانه های دیگران را در روزنامه ها دیدم

پوشه های نامه های رسیده به روزنامه

از نفرت و پوچی پر است

صدایم را

هیچکس نمی شنود

درد می کشم

برای اینکه ندانم

هنوز درد می کشم

 

خیابانها را

برای له کردن و له شدن

پنجره ها را

برای بازکردن پنجر ه ای دیگر به سوی سیاهی

آسمان را

برای بستن آسمان آبی

 

کمی تا هزار خسته ام

دست خودم نیست که …

درد می کشم

برای اینکه فراموش کنم

که هنوز درد می کشم

 

پله پله از عید به اسفند می رسیم

عید خاطره ای دور

با غبار تیره ای از رنج

و دل شکستنی همیشگی

می دانم هزار باران

پشت پلک های خسته ام

در انتظار نشسته اند

به خستگی افتاده ام

از اینهمه دو رنگی

و این آسمان رنگارنگ

و مثل شغالی پیر و خسته در شنزاری خشک

درد می کشم

برای اینکه ندانم

هنوز درد می کشم

بهمن ۸۱

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *