جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

حسرت

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 20, 2016

رد جاروي رفتگر پير شهر

بر صبح خاكي كوچه نشست

و جاي پاي رهروان دي شبه را شست

_

موجي به بركه را ماننده گم شدند

ياران من

ياراي ماندنم ديگر نيست

زيستنم حتي

نه بركه ام نه باد

نه رفته ام نه بجا مي مانم

مهر 52

 

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *