گمشده
هم براي تو گم شد
هم براي من
انگار قرار بر اين بوده كه از همان پلكان اول
حضور گمشده اي داشته باشد
***
تازه دارم به خاطر مي آورم
” تو ” بايد گم مي شدي
تا دوباره در شعرم متجلي شوي
اصلا تو در نبودن بودي
گمشدنت
مگر نشانه تثبيتت نيست
***
هم براي تو گم شد
هم براي من
مگر نه اينكه هم براي من گم شدي
هم براي ديگري
و باز دوباره گم مي شوي
كجا و چه وقت نمي دانم
شايد همين فردا
ميان ورق هاي روزنامه
هم براي من
هم براي ديگري
آذرماه 79