جـواد شریفیـان

سایت اشعار و دیگر آثار هنری

معبود من

نوشته شده توسط به تاریخ جولای 19, 2016

معبود من كنار خيابان خفته است

بر بستري به سختي قلب تو

خواهش مي كنم

خوابش را

بر هم مزن

***

بگذار ماه بيايد

تا بر قله نگاه تو

رقصي كند

غمگين نباش

هميشه رهگذران شك مي كنند

كدام ماه

بر آستان آسمان تو

سر مي سايد؟

اينك منم به موئي بسته

اينك منم

سراپا خسته

اينك منم كه نمي دانم

كدام آفتاب

از انحناي تپه

تا مرا غروب كند

مي تابد؟

اينك منم كه نمي دانم

كدام ماه

بر آستان آسمان تو

مي خوابد؟

***

خوابيده اند ماه و ستاره

خوابيده اند

شب و ابر

خوابيده است

ازدحام خيابان

و در كنار كوچه كودك تنهائي

در خواب ماه را و آسمان و تو را

_ كه تنهائي _

تكرار مي كند

مرداد 70

اظهار نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *