مرواريدهاي صدف يافته
براي احمد و هوشنگ
مژه خيس
راه نگاهم را گرفت
به خيل عاشقان
دير رسيدم
اگر نرسم خوب نيست
ديرتر اگر برسم حتي
خوب است
براي رسيدن و ديدن مرواريدهاي صدف يافته
راه را
گم كرده بودم
دريا يعني ماهي
دريا يعني مرواريد
دريا يعني صدف
كه مرواريدهايش را
براي هميشه حفظ مي كند
طاهر آباد كرج درياست
زخم هزار خاطره بر دوشم
خنجر خرداد و مرگ به مرداد
عمود خورشيد بر سرم
مژه خيس است و راه رود شده از اشك و مي دانم
” مثل هميشه ”
به سيل عاشقان دير مي رسم